جدول جو
جدول جو

معنی چکیدگی - جستجوی لغت در جدول جو

چکیدگی(چَ دَ / دِ)
تقطیر. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکیدن و چکیده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
حالت رسیده بودن و پخته بودن میوه، وارسی، دقت و تحقیق در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پفیدگی
تصویر پفیدگی
پف کردگی، حالت و چگونگی ورم کرده و آماسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چریدنی
تصویر چریدنی
قابل چریدن، درخور چریدن، ویژگی علفزاری که گیاه های آن قابل چریدن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمیدگی
تصویر خمیدگی
کجی، پیچیدگی، حالت خمیده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
برش، شکاف، جدایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمیدگی
تصویر دمیدگی
روییدگی، طلوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آکندگی
تصویر آکندگی
انباشتگی، پری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشیدنی
تصویر چشیدنی
لایق و قابل چشیدن، در خور چشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریدگی
تصویر دریدگی
پارگی، پاره شدگی، چاک، شکاف، کنایه از پررویی، بی شرمی
فرهنگ فارسی عمید
(چَ دَ / دِ)
عمل چخیده. رجوع به چخیده و چخندگی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ / دِ)
در تداول عامه، حالت تکیده. لاغری. رجوع به تکیدن و تکیده شود
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
عمل چمیدن. و رجوع به چمیدن شود
لغت نامه دهخدا
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلکیدگی
تصویر پلکیدگی
حالت و چگونگی پلکیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پفیدگی
تصویر پفیدگی
ورم کردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پزیدگی
تصویر پزیدگی
پخته شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدگی
تصویر پریدگی
پرش طیران. یا پریدگی رنگ. رنگ پریدن رنگد باختگی. پرشدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویدگی
تصویر دویدگی
تاخت و تکاپو، دویدگی اسب بسرعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
برش، قطع، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریدگی
تصویر دریدگی
چاک و شکاف و پاره شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیدگی
تصویر خمیدگی
انحنا، کجی، پیچیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمیدگی
تصویر دمیدگی
نفخه، حالت دمیدن، آماس، بر آمدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
بلوغ و کمال، پختگی، حالت، پختن میوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس، هول و هراس، گریز و فرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریدگی
تصویر جریدگی
پارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمندگی
تصویر چمندگی
خرامندگی، رفتار بناز و خرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشیدنی
تصویر چشیدنی
لایق چشیدن طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشیدنی
تصویر چشیدنی
((چِ یا چَ دَ))
لایق چشیدن، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دریدگی
تصویر دریدگی
((دَ دِ))
پاره شدگی، پارگی، بی شرمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
((رَ دِ))
پختگی و پخته شدن میوه، بلوغ، تحقیق و دقت در امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمیدگی
تصویر خمیدگی
انحنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
Laceration
دیکشنری فارسی به انگلیسی