جدول جو
جدول جو

معنی چریدنی

چریدنی
قابل چریدن، درخور چریدن، ویژگی علفزاری که گیاه های آن قابل چریدن باشد
تصویری از چریدنی
تصویر چریدنی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چریدنی

چریدنی

چریدنی
از چریدن + ی لیاقت، گیاه و علفی که لایق و قابل چریدن باشد. (ناظم الاطباء). سبزه و گیاهی که چریدن را شاید. رجوع به چریدن و چراندنی شود
لغت نامه دهخدا

چشیدنی

چشیدنی
لایق چشیدن طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند
چشیدنی
فرهنگ لغت هوشیار

پریدنی

پریدنی
که پریدن بتواند قابل پریدن، که قابل پریدن باشد پر شدنی انباشتنی
پریدنی
فرهنگ لغت هوشیار

چشیدنی

چشیدنی
لایق چشیدن، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند
چشیدنی
فرهنگ فارسی معین

پریدنی

پریدنی
پرشدنی. مملوشدنی. قابل پرشدن. انباشتنی. که پریدن او ضرور است
لغت نامه دهخدا