نوعی زردوزی و بخیه دوزی، پارچۀ زردوزی شده، جامۀ زربفت، برای مثال خروه وار سحرخیز باش تا سر و تن / به تاج لعل و قبای چکن بیارایی (کمال الدین اسماعیل - ۱۳)
نوعی زردوزی و بخیه دوزی، پارچۀ زردوزی شده، جامۀ زربفت، برای مِثال خروه وار سحرخیز باش تا سر و تن / به تاج لعل و قبای چکن بیارایی (کمال الدین اسماعیل - ۱۳)
دهی از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 30 هزارگزی باختر سراسکند و 14 هزارگزی راه آهن میانه به مراغه واقع است. کوهستانی است با هوای معتدل که 243 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه. محصولش غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 30 هزارگزی باختر سراسکند و 14 هزارگزی راه آهن میانه به مراغه واقع است. کوهستانی است با هوای معتدل که 243 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه. محصولش غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نوعی از کشیده و زرکش دوزی و بخیه دوزی باشد. (برهان). نوعی از کشیده بود. (جهانگیری). نوعی از کشیده و زرکش دوزی. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از کشیده که ازابریشم الوان بر جامه و غیره نقش کنند. (غیاث). زرکش دوزی و بخیه دوزی. (ناظم الاطباء). چکین: خروس وار سحرخیز باش تا سر و تن به تاج لعل و قبای چکن بیارایی. کمال الدین اسماعیل (از جهانگیری). دلم به سوزن غم خسته باد همچو چکن ز آستانۀ تو پای اگر کشیده کنم. رضی الدین نیشابوری. رجوع به چکن دوزی و چکین شود
نوعی از کشیده و زرکش دوزی و بخیه دوزی باشد. (برهان). نوعی از کشیده بود. (جهانگیری). نوعی از کشیده و زرکش دوزی. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از کشیده که ازابریشم الوان بر جامه و غیره نقش کنند. (غیاث). زرکش دوزی و بخیه دوزی. (ناظم الاطباء). چکین: خروس وار سحرخیز باش تا سر و تن به تاج لعل و قبای چکن بیارایی. کمال الدین اسماعیل (از جهانگیری). دلم به سوزن غم خسته باد همچو چکن ز آستانۀ تو پای اگر کشیده کنم. رضی الدین نیشابوری. رجوع به چکن دوزی و چکین شود
خرده مالک، آب، ملک یا گله ای که چند مالک داشته باشد، گله ای که هر یک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند، چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند
خرده مالک، آب، ملک یا گله ای که چند مالک داشته باشد، گله ای که هر یک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند، چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند
در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه، به معنی خرده مالک است، چنانکه گویند: آب چکنه یا ملک چکنه یا گلۀ چکنه به معنی آب یاملک یا رمه ای که متعلق به چندین مالک و صاحب است
در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه، به معنی خرده مالک است، چنانکه گویند: آب چکنه یا ملک چکنه یا گلۀ چکنه به معنی آب یاملک یا رمه ای که متعلق به چندین مالک و صاحب است
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’دو قریه است در سر ولایت نیشابور که یکی را چکنه علیا و دیگری را چکنه سفلی نامند و این دو قریه خالصۀ دیوانی و قدیم النسق اند و هوایی سردسیری دارند و از آب چشمه مشروب میشوند’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 352). و رجوع به چکنه بالا و چکنه پائین شود
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’دو قریه است در سر ولایت نیشابور که یکی را چکنه علیا و دیگری را چکنه سفلی نامند و این دو قریه خالصۀ دیوانی و قدیم النسق اند و هوایی سردسیری دارند و از آب چشمه مشروب میشوند’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 352). و رجوع به چکنه بالا و چکنه پائین شود