جدول جو
جدول جو

معنی چومالو - جستجوی لغت در جدول جو

چومالو
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد، 296 تن سکنه دارد، از چشمه آبیاری میشود، محصولش غلات، حبوبات و سردرختی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرمالو
تصویر خرمالو
میوه ای شبیه گوجه فرنگی، با پوست سرخ رنگ و طعم گس که پس از رسیدن شیرین می شود، درخت این میوه با برگ هایی درشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لو الو
تصویر لو الو
مرد سبک و بی وقار، رذل، سفله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوفالو
تصویر بوفالو
گاومیش، حیوانی از خانواده گاو با جثۀ بزرگ تر، پوست ضخیم و شاخ های بلند که شیر آن غلیظ و پر چرب است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشمارو
تصویر چشمارو
چیزی که برای دفع چشم زخم از انسان، حیوان، باغ و یا خانه درست می کردند مانند دعا، طلسم، مهره یا چیز دیگر، چشم پنام، حرز، تعویذ، کوزه ای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشم زهم آن را از فراز بام میان کوچه اندازند که بشکند و مردم پول های آن را ببرند، برای مثال چوچشمارو آنگه خورند از تو سیر / که از بام پنجه گز افتی به زیر (سعدی۱ - ۹۶)
فرهنگ فارسی عمید
میوه ایست قرمز رنگ که مزه شیرینی دارد درختی است جزو تیره های نزدیک به تیره زیتونیان که میوه اش شبیه گوجه فرنگی و دارای پوست سرخ و نازک است. طعم آن در آغازگس است و بعد شیرین میشود، میوه درخت مذکور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
صاحب پشم بسیار دارای موهای زیاد در صورت و بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومالی
تصویر شومالی
شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاقالو
تصویر چاقالو
گوشتالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومالی
تصویر اومالی
یونانی تازی گشته شاه انگبین انگبین داود عسل داود
فرهنگ لغت هوشیار
تعویذی که به جهت دفع چشم زخم (از انسان حیوان باغ خانه و جز آنها) سازند حرز، چشم زخم
فرهنگ لغت هوشیار
زور گو و مزاحم و مردم آزار قلدر قلتشن. یا مجتهد چماقلو. مجتهدی که علم او کم است ولی بدست طلاب زیر دست خود بر امور مسلط است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخمالو
تصویر اخمالو
اخمو، همیشه اوقات تلخ
فرهنگ فارسی معین
((بُ لُ))
جانوری است پستاندار از تیره گاوان و دسته جفت سمان با شاخ های هلالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
دارای موهای زیاد در صورت و بدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشمارو
تصویر چشمارو
تعویذی که برای دفع چشم زخم درست کنند، چشم آویز
فرهنگ فارسی معین
((خُ))
درختی است جزو تیره های نزدیک به تیره زیتونیان دارای برگ های درشت و میوه ای با پوست نازک و نارنجی رنگ، طعم آن در ابتدا گس و پس از رسیدن شیرین می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
Furry, Hairy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
poilu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
harig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
털이 많은 , 털이 많은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
毛むくじゃら , 毛深い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
פרוותי , שָׁעַר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
फरोंसी , बालों वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
berbulu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
ขนปุกปุย , ขนดก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
пушистый , волосатый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
pelzig, behaart
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
peludo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
peloso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
peludo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
毛茸茸的 , 多毛的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
włochaty, owłosiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
пухнастий , волохатий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پشمالو
تصویر پشمالو
tüylü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی