جدول جو
جدول جو

معنی چهی - جستجوی لغت در جدول جو

چهی
(چَ)
منسوب به چه. چاه. چاهی. رجوع به چاهی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهی
تصویر بهی
(دخترانه)
به (میوه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رهی
تصویر رهی
(پسرانه)
راهی شده، روان، مسافر، غلام، بنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهی
تصویر سهی
(دخترانه)
صفت سرو، راست، نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چپی
تصویر چپی
کنایه از طرفدار اصلاحات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امثال آن، چپ بودن، چپه شده، منحرف گشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهی
تصویر لهی
رخصت، پروانه، اجازۀ رسمی که از طرف دولت برای انجام کاری معیّن صادر شود، اجازه نامه، لیسانس، حکم، فرمان، اذن، اجازه، مجوّز، پروانچه، جواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهی
تصویر زهی
کلمۀ تحسین، خوشا، به به، چه خوب، چه خوش، آفرین، خهی، برای مثال زهی خجسته زمانی که یار بازآید / به کام غم زدگان غم گسار بازآید (حافظ - ۴۷۸)
ویژگی هر آلت موسیقی دارای زه، زه دار
باردار، آبستن، حیوان آماده برای آبستن شدن، مادیان تازه زاییده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهی
تصویر رهی
رونده، راه افتاده، رهرو، مسافر، غلام، بنده، چاکر، برای مثال کمند از رهی بستد و داد خم / بینداخت خوار و نزد هیچ دم (فردوسی - ۱/۲۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهی
تصویر بهی
خوبی، نیکویی، سلامت، سعادت
به، درختی شبیه سیب با برگ های کرک دار، میوۀ زرد رنگ و آب دار این درخت که برای تهیۀ مربا به کار می رود و تخم آن نیز مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاهی
تصویر چاهی
زندانی، محبوس در چاه مثلاً یوسف چاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سهی
تصویر سهی
ستاره ای کم نور در دب اصغر، سها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خهی
تصویر خهی
خه، آفرین، احسنت، خوشا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهل
تصویر چهل
عدد ۴۰، چهار برابر ده
فرهنگ فارسی عمید
(چِ)
صورتی از چهل: پادشاهی نوشیروان چهیل و هشت سال بود و بروایتی چهیل و هفت سال. (مجمل التواریخ والقصص). و بدین حساب از گاه کیومرث با سی سال اوتا ملک بعرب رسیدن چهار هزار و چهیل و نه سال و دو ماه... (مجمل التواریخ والقصص). رجوع به چهل شود
لغت نامه دهخدا
(چِ)
بهندی عطسه را گویند. (از منتهی الارب ذیل عطسه)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ کَ دَ)
چکیدن. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
معروف است و آن برگی است که از ختای و چین آورند و جوشانده ماننده قهوه بخورند، منفعت بسیار دارد، در ایران هم نیز درخت آن میباشد و در جاهای گرم و مرطوب بعمل میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاهی
تصویر چاهی
زندانی، محبوس در چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهی
تصویر بهی
نیکوئی و خوبی، خوشی و بهتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهی
تصویر دهی
خردمند، عاقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهی
تصویر رهی
رونده، راه افتاده، مسافر، راهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهی
تصویر زهی
تحسین، آفرین، احسنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهی
تصویر شهی
دلخواه به کام، خوشمزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهی
تصویر سهی
عموماً هر چیز راست را گویند، کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهی
تصویر پهی
خر زهره، خربزه تلخ حنظل پهنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهی
تصویر تهی
خالی، مقابل پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خهی
تصویر خهی
کلمه تحسین زه اخهی، خوشا، مرحبا خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکی
تصویر چکی
داد و ستد اجناس و اشیا و زن ناکرده و نپیموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلی
تصویر چلی
احمقی بیعقلی، دیوانگی سفاهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمی
تصویر چمی
با معنی معنوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چسی
تصویر چسی
لاف و گزاف بیهوده: (چسی مالیات دارد (داره))
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهل
تصویر چهل
چهار بارده سی بعلاوه ده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهر
تصویر چهر
صورت، روی رخسار، سیما، منظر، وجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهی
تصویر تهی
خالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهی
تصویر نهی
بازداری
فرهنگ واژه فارسی سره