- چهله (چِ هَِلْ لَ / لِ)
منسوب به چهل. چله. اربعین:
چهله چهل گشت و خلوت هزار
ببزم آمدن دور باشد ز کار.
نظامی.
پادشاه اسلام در آن قشلاق چند روزی میخواست که خلوتی برسبیل چهله برآورد. (تاریخ غازانی ص 152).
روشن نکنی دیده با لباس چهله
ازرخت سیه تا ننشینی به ظلامی.
نظام قاری
چهله چهل گشت و خلوت هزار
ببزم آمدن دور باشد ز کار.
نظامی.
پادشاه اسلام در آن قشلاق چند روزی میخواست که خلوتی برسبیل چهله برآورد. (تاریخ غازانی ص 152).
روشن نکنی دیده با لباس چهله
ازرخت سیه تا ننشینی به ظلامی.
نظام قاری
