عناصر چهارگانه شامل آب، آتش، باد، خاک، چهار عنصر چهار مادر، چهار آخر، عناصر اربعه، چهار آخشیج، آخشیجان، چهار ارکان، چهار امّهات، امّهات اربعه، امّهات سفلیٰ، چار آخشیج
عناصر چهارگانه شامل آب، آتش، باد، خاک، چهار عنصر چَهار مادَر، چهار آخر، عَناصُر اَربَعه، چَهار آخشیج، آخشیجان، چَهار اَرکان، چَهار اُمَّهات، اُمَّهات اَربَعه، اُمَّهات سُفلیٰ، چار آخشیج
چهارگوش، در ریاضیات چندضلعی که چهار زاویه دارد، کنایه از تخت پادشاهی، کنایه از تابوت، برای مثال در گوشه نشست و ساخت توشه / تا کی رسدش چهارگوشه (نظامی۳ - ۴۴۵)، چهار جهت، چهارسمت، چهارطرف
چهارگوش، در ریاضیات چندضلعی که چهار زاویه دارد، کنایه از تخت پادشاهی، کنایه از تابوت، برای مِثال در گوشه نشست و ساخت توشه / تا کی رسدش چهارگوشه (نظامی۳ - ۴۴۵)، چهار جهت، چهارسمت، چهارطرف
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. در 36هزارگزی جنوب مهاباد و 4هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت واقع است کوهستانی و معتدل است، 216 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. در 36هزارگزی جنوب مهاباد و 4هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت واقع است کوهستانی و معتدل است، 216 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی است. دستگاهی است بسیار قدیم و اصیل. این دستگاه جنبۀ پهلوانی و حماسی دارد و حرکت و پیشرفت را میرساند. مقدمۀ آن متین وموقر است و مویه و منصوری آن خون انگیز و مخالف آن شکایت آمیزست. مبارک باد، آواز محلی شاد و پرجنبش که درسراسر ایران در جشن های عروسی با هلهله و شادی می خوانند، در این دستگاه ساخته شده است و فواصل پی در پی و درجات آن از مایۀ ’دو’ بدین ترتیب است: ب. ب. + ط. ج. ط. ب. ب. + ط. ج. گوشه های دیگر این دستگاه عبارتند از: بدر، زابل، بسته نگار، مویه، حصار، پس حصار، معربد، مخالف، مغلوب، دوبیتی، کرشمه، حزین، خزان، حدی، ارجوزه، منصوری، ساربانک، پرپرستوک، شهرآشوب، حاشیه، لزگی، کنایه از کالبد عنصری باشد که از چهار عنصر ترکیب یافته است. (از آنندراج) خانه چهارم نرد که برای برگرفتن یک مهره از آن چهار خال کعبتین باید. چهارخان. چارخان. رجوع به شش گاه و یک گاه شود. (یادداشت مؤلف)
یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی است. دستگاهی است بسیار قدیم و اصیل. این دستگاه جنبۀ پهلوانی و حماسی دارد و حرکت و پیشرفت را میرساند. مقدمۀ آن متین وموقر است و مویه و منصوری آن خون انگیز و مخالف آن شکایت آمیزست. مبارک باد، آواز محلی شاد و پرجنبش که درسراسر ایران در جشن های عروسی با هلهله و شادی می خوانند، در این دستگاه ساخته شده است و فواصل پی در پی و درجات آن از مایۀ ’دو’ بدین ترتیب است: ب. ب. + ط. جَ. ط. ب. ب. + ط. جَ. گوشه های دیگر این دستگاه عبارتند از: بدر، زابل، بسته نگار، مویه، حصار، پس حصار، معربد، مخالف، مغلوب، دوبیتی، کرشمه، حزین، خزان، حدی، ارجوزه، منصوری، ساربانک، پرپرستوک، شهرآشوب، حاشیه، لزگی، کنایه از کالبد عنصری باشد که از چهار عنصر ترکیب یافته است. (از آنندراج) خانه چهارم نرد که برای برگرفتن یک مهره از آن چهار خال کعبتین باید. چهارخان. چارخان. رجوع به شش گاه و یک گاه شود. (یادداشت مؤلف)
دهی است از دهستان تبادکان بخش و حومه شهرستان مشهد. در 9هزارگزی شمال خاروی مشهد و 500هزارگزی خاور راه مشهد به کلات واقع است. جلگه و معتدل است، 118 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات، و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش و حومه شهرستان مشهد. در 9هزارگزی شمال خاروی مشهد و 500هزارگزی خاور راه مشهد به کلات واقع است. جلگه و معتدل است، 118 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات، و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
چارعنصر. چارآخشیج. عناصراربعه. آخشیجان. آب و خاک و باد و آتش: چو این چارگوهر بجای آمدند ز بهر سپنجی سرای آمدند. فردوسی. میراث ستان هفت کشور منصوبه گشای چارگوهر. نظامی. ز آن بزرگی که در سگالش اوست چارگوهر چهاربالش اوست. نظامی. جهت را شش گریبان در سرافکند زمین را چارگوهر در برافکند. نظامی. و رجوع به چارگهر و چهارگوهر شود
چارعنصر. چارآخشیج. عناصراربعه. آخشیجان. آب و خاک و باد و آتش: چو این چارگوهر بجای آمدند ز بهر سپنجی سرای آمدند. فردوسی. میراث ستان هفت کشور منصوبه گشای چارگوهر. نظامی. ز آن بزرگی که در سگالش اوست چارگوهر چهاربالش اوست. نظامی. جهت را شش گریبان در سرافکند زمین را چارگوهر در برافکند. نظامی. و رجوع به چارگهر و چهارگوهر شود
چارگوهر. چار عنصر. چارآخشیج. عناصر اربعه. آب و خاک و باد و آتش: پسری چون تو نزادند در این شش روزن هفت سیاره و نه دایره و چارگهر. سنایی. پیر حکمت نه پیر هفت اختر پیر ملت نه پیر چارگهر. سنایی. بر هفت خزانه در گشاده بر چارگهر قدم نهاده. نظامی. و رجوع به چارگوهر و چهارگوهر شود
چارگوهر. چار عنصر. چارآخشیج. عناصر اربعه. آب و خاک و باد و آتش: پسری چون تو نزادند در این شش روزن هفت سیاره و نه دایره و چارگهر. سنایی. پیر حکمت نه پیر هفت اختر پیر ملت نه پیر چارگهر. سنایی. بر هفت خزانه در گشاده بر چارگهر قدم نهاده. نظامی. و رجوع به چارگوهر و چهارگوهر شود