جدول جو
جدول جو

معنی چهارچریک - جستجوی لغت در جدول جو

چهارچریک(چَ چَ)
دهی است جزو دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک. 1057 تن سکنه دارد. از چشمه و قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی میباشد. آب چشمۀ معروف به سکزتومان در این ده دارای خواص طبی است و برای برخی امراض و سوء هاضمه مفید است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهاریک
تصویر چهاریک
یک بخش از چهار بخش چیزی، یک چهارم چیزی، یک چهارم، ربع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهارچرخه
تصویر چهارچرخه
گاری یا گردونه ای که بر روی چهار چرخ حرکت کند
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ یَ)
نام مرضی است که آن را به تازی قمقام خوانند. (جهانگیری). نوعی شپش است که در مژه و سایر جاهای بدن پیدا شود. و این غیر شپش عادی است و عرب آن را قمقام گوید. و شپش عادی را قمّل گوید. (از بحر الجواهر). چارپایک. قمقام. (یادداشت مؤلف). رجوع به چارپایک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ صَ یَ /یِ)
یک قسمت از چهارصد قسمت چیزی. یک چهارصدم. از چهارصد قسمت یک قسمت. از چهارصد تا یکی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ تَ)
صفت کلاه یا خیمه ای که دارای چهاربخش باشد. یا از چهاربخش ساخته شده باشد، در اصطلاح بنایی نوعی سقف گنبدی شکل را گویند. رجوع به چارترک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ یَ / یِ)
ربع. یک چهارم. یک قسمت از چهار قسمت چیزی. ربع. ربیع. (منتهی الارب) : هزیع، مقدار یک چهاریک از شب. رجوع به چاریک و ربع و محلّه شود.
- چهاریک دانگ، دو حبه. یک طسوج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهار یک
تصویر چهار یک
یک چهارم چیزی چارک
فرهنگ لغت هوشیار