جدول جو
جدول جو

معنی چنیز - جستجوی لغت در جدول جو

چنیز
(چِ)
نام قریه ای است در دو فرسنگی میانه جنوب و مشرق بشکان از ناحیه بلوک دشتی. (فارسنامۀ ناصری ص 213)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دنیز
تصویر دنیز
(دخترانه)
دریا، دریا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چنگیز
تصویر چنگیز
(پسرانه)
قوی، محکم، نام پادشاه معروف مغول
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سنیز
تصویر سنیز
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، کرنج، سیسارون، شونیز، سیاه تخمه، سنز، غرمج، بوغنج، کبودان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هنیز
تصویر هنیز
املای دیگر واژۀ هنوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنیز
تصویر کنیز
خدمتکار زن، مقابل غلام، خدمتکار زنی که او را خریده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنین
تصویر چنین
مانند این، مثل این، اینگونه مثلاً چنین لباس هایی مناسب تو نیست، این طور، به این شکل مثلاً او چنین نمی نویسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنیز
تصویر بنیز
نیز، ایضاً، برای مثال نه آن زاین بیازرد روزی بنیز / نه این را از آن اندهی بود نیز (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۲)، هرگز، برای مثال خوی تو با خوی من بنیز نسازد / سنگ دلی خوی توست و مهر مرا خوی (خسروی - لغت نامه - بنیز)
فرهنگ فارسی عمید
(چِ)
پول نقد و آماده. (ناظم الاطباء). اما در فرهنگهای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنیز
تصویر بنیز
هرگز حاشا، زود بشتاب، نیز ایضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنین
تصویر چنین
بدینگونه، بدینسان، اینطور، مانند این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنیز
تصویر کنیز
پرستار و خدمتکار زنان باشد، خادمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنیز
تصویر گنیز
پرخور و شکم پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیز
تصویر منیز
من نیز، من هم: (چون ابراهیم آن سخن بشنید گفت: یارب اگر منیز تا پنج سال دیگر چنین ضعیف خواهم شد مرا نیز زندگانی مده،) (تفسیر طبری 171: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نچیز
تصویر نچیز
ناچیزچیزی اندک، معدوم فانی
فرهنگ لغت هوشیار
هوز، نیز همچنین بعلاوه: فاما سکنگبین بناشتابه بود وسکنگبین مربردسینه را نشاید وهنیز گفته اند که معده را ضعیف کند. توضیح از جمله مغیرات هنیز بمعنی هنوز... شاعر دری گوی باید که درین ابواب تقلید قدما نکند و در آنچ گوید از جاده دری مشهور متداول عدول جایز نشمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنیز
تصویر هنیز
((هَ))
هنوز، نیز، هم چنین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنیز
تصویر کنیز
((کَ))
برده زن، خدمتکار زن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنیز
تصویر بنیز
((بِ))
هرگز، حاشا، زود، به شتاب، ایضاً، نیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چنین
تصویر چنین
((چُ یا چِ))
چون این، مانند این، مثل این، این گونه، این طور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنیز
تصویر کنیز
برده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چنین
تصویر چنین
Such
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چنین
تصویر چنین
tel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چنین
تصویر چنین
tal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چنین
تصویر چنین
seperti itu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چنین
تصویر چنین
เช่นนั้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چنین
تصویر چنین
zo'n
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چنین
تصویر چنین
这样的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چنین
تصویر چنین
tale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چنین
تصویر چنین
tal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چنین
تصویر چنین
taki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چنین
تصویر چنین
такий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چنین
تصویر چنین
solch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چنین
تصویر چنین
такой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چنین
تصویر چنین
ऐसा
دیکشنری فارسی به هندی