- چنگش (پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه خاقان چین
معنی چنگش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اعتیاد
قلاب
آنقوت
بلع فرو بردن
آنکه چنگ نوازد چنگ زن، مطرب خنیا گر
پنجه مجموعه انگشتان پرندگان خصوصا پرندگان شکاری، چنگ، نان گرمی که با روغن و شیرینی در یکدیگر مالیده باشند چنگای چنگال خوست، شخص باریک میان، آلتی فلزی از لوازم میز غذا خوری که دارای دسته و سه یا چهار دندانه است. سیاه تلو
قلاب عموما، قلابی که فیل را بدان رانند خصوصا کجک، میله کوتاه فلزی سر کج که چیزی به آن آویزان کنند، آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند
حرکت اعصاب شخص توام با نفرت از چیزی
پنجۀ درندگان و پرندگان
بلع، فرو بردن چیزی از حلق
چنگ نواز، چنگ زن، کسی که چنگ می نوازد
حالتی که از دیدن چیزی ناخوشایند به انسان دست بدهد
شور مشورت
عمل لنگیدن
((چَ گَ))
فرهنگ فارسی معین
قلاب (عموماً)، میله کوتاه فلزی سرکج که چیزی به آن اضافه کنند، آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند، قلابی که فیل را بدان رانند، کجک
میلۀ کوتاه فلزی سرکج برای آویختن یا گرفتن چیزی، قلاب، آکج، کجک، وسیله ای در کشاورزی با دستۀ بلند که در انتهایش میله ای کوتاه و خمیده قرار دارد، قلاب ماهیگیری
منقار جانوران و مرغان خمیده و منحنی و انگشت دست انسان و پنجه و چنگال درندگان را گویند
منقار، نوک پرندگان، پوزۀ چهارپایان
از سازهای سیمی قدیمی که ۴۶ سیم دارد و با انگشتان دست نواخته می شود، هارپ، برای مثال پیران چنگ پشت و جوانان چنگ زلف / در چنگ، جام باده و در گوش بانگ «چنگ» (سوزنی - ۲۳۲) ، هر چیز خمیده یا سرکج، خمیده، منحنی
پنجۀ انسان، پنج انگشت دست انسان
پنجه و چنگال درندگان و پرندگان، دست، قلاب، چنگک
چنگ زدن: نواختن چنگ، به چیزی چنگ انداختن، دست انداختن به چیزی، کنایه از متوسل شدن
چنگ مریم: در علم زیست شناسی گل، گل نگون سار،برای مثال برست از چنگ مریم شاه عالم / چنانک آبستنان از «چنگ مریم» (نظامی۲ - ۲۳۶)
پنجۀ انسان، پنج انگشت دست انسان
پنجه و چنگال درندگان و پرندگان، دست، قلاب، چنگک
چنگ زدن: نواختن چنگ، به چیزی چنگ انداختن، دست انداختن به چیزی، کنایه از متوسل شدن
چنگ مریم: در علم زیست شناسی گل، گل نگون سار،
منحنی، خمیده
یکی از سازهای سیمی که به وسیله انگشتان دست نواخته می شود