دهی از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 72 هزارگزی جنوب باختری قاین و 41 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی قاین به بیرجند واقع است. جلگه و گرمسیر است و 141 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 72 هزارگزی جنوب باختری قاین و 41 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی قاین به بیرجند واقع است. جلگه و گرمسیر است و 141 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلاک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
سِرگین گَردان، حشره ای سیاه و پِردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سِرگین غَلتان، سِرگین گَردانَک، خَروَک، خَبَزدو، خَبَزدوک، خَزدوک، کَوَزدوک، چَلاک، کَستَل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگَردانَک، بالش مار، کَوَز، جُعَل، قُرُنبا
ریسمانی است که برگردن اسبان بندند. (برهان) (از جهانگیری) (از رشیدی) (انجمن آ را) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). عنان اسب. فسار. افسار. اوسار، (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). جلو. پالهنگ و رجوع به جلو شود، رسنی که به گردن آسیا بندند. (شرفنامۀ منیری). و رجوع به چلوک شود
ریسمانی است که برگردن اسبان بندند. (برهان) (از جهانگیری) (از رشیدی) (انجمن آ را) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). عنان اسب. فسار. افسار. اَوسار، (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). جلو. پالهنگ و رجوع به جلو شود، رسنی که به گردن آسیا بندند. (شرفنامۀ منیری). و رجوع به چُلوک شود
دهی از دهستان مرکزی بخش آستارای شهرستان اردبیل که در 15 هزارگزی جنوب آستارا، بر سر راه شوسۀ آستارا به انزلی واقع است. محلی است جنگلی و مرطوب با هوای گرمسیری که 1481 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات. محصولش برنج، صیفی کاری و غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال از چوبهای جنگل و راهش شوسه است. این آبادی محل سکونت ایل چلوند می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان مرکزی بخش آستارای شهرستان اردبیل که در 15 هزارگزی جنوب آستارا، بر سر راه شوسۀ آستارا به انزلی واقع است. محلی است جنگلی و مرطوب با هوای گرمسیری که 1481 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات. محصولش برنج، صیفی کاری و غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال از چوبهای جنگل و راهش شوسه است. این آبادی محل سکونت ایل چلوند می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
بازیی است که کوزه گردانک خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). بازیی است که آن را کوزه گردان نیز گویند. (جهانگیری) (رشیدی). یک نوع بازی مر کودکان را که کوزه گردانک نیز میگویند. (ناظم الاطباء) ، جانوری باشد که عرب جعل گویند. (برهان). جانوری است که آن را سرگین گردانک هم نامند و به تازی جعل گویند. (جهانگیری) (از رشیدی). جعل را نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). جعل و سرگین گردانک. (ناظم الاطباء). کرم سرگین که آن را ’خبزدوک’ و ’دیلمک’ و ’سرگین غلطانک’ و ’سرگین گردانک’ و ’سرگین غلطان’ و ’سرگین گردان’ و ’کشتک’ و ’گوی گردانک’ و ’گوی گردان’ نیز گویند و به تازیش جعل نامند وهندیان کیروره خوانند. (از شرفنامۀ منیری). چلاک
بازیی است که کوزه گردانک خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). بازیی است که آن را کوزه گردان نیز گویند. (جهانگیری) (رشیدی). یک نوع بازی مر کودکان را که کوزه گردانک نیز میگویند. (ناظم الاطباء) ، جانوری باشد که عرب جُعَل گویند. (برهان). جانوری است که آن را سرگین گردانک هم نامند و به تازی جعل گویند. (جهانگیری) (از رشیدی). جعل را نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). جعل و سرگین گردانک. (ناظم الاطباء). کرم سرگین که آن را ’خبزدوک’ و ’دیلمک’ و ’سرگین غلطانک’ و ’سرگین گردانک’ و ’سرگین غلطان’ و ’سرگین گردان’ و ’کشتک’ و ’گوی گردانک’ و ’گوی گردان’ نیز گویند و به تازیش جُعَل نامند وهندیان کیروره خوانند. (از شرفنامۀ منیری). چلاک