معنی آلونک - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آلونک
آلونک
- آلونک
- خانۀ کوچک، خانۀ کوچک موقت که از چوب و مصالح کم دوام بسازند، کومه، کلبه
فرهنگ فارسی عمید
آلونک
- آلونک
- خانه خرد و بی ثبات و بی سامان. کوخ. کوخچه. کومه
لغت نامه دهخدا
آلوئک
- آلوئک
- سنگهای خرد آهکی که داخل سفال یا آجر پخته باشد و این عیب است زیرا خرده آهک بمحض رسیدن رطوبت بدان میشکفد و موجب شکستن یا ترک برداشتن آجر یا سفال میشود
فرهنگ لغت هوشیار
جلونک
- جلونک
- بوته خربزه و هندوانه و خیار بنه خربزه و هندوانه و کدو و عشقه مانند آنها بیاره
فرهنگ لغت هوشیار
چلونک
- چلونک
- بوته خربزه و هندوانه و مانند آنها بیاره، تخم خربزه و گل آن
فرهنگ لغت هوشیار