کسی را گویند که پیش از انداختن سفره از هر رنگ یا هر طبق لقمه ای چند طعام بخورد و او را به عربی لوّاس خوانند. (از برهان). کسی را گویند که پیش از گشودن سفره و آوردن آن از هر دیگ یا هر طبق لقمه بردارد و بخورد و او را به عربی لواس گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). اکول و لواس و کسی که پیش از گستردن سفره از هرطبق یا هردیگ چیزی بخورد. (ناظم الاطباء). و رجوع به لواس شود
کسی را گویند که پیش از انداختن سفره از هر رنگ یا هر طَبَق لقمه ای چند طعام بخورد و او را به عربی لَوّاس خوانند. (از برهان). کسی را گویند که پیش از گشودن سفره و آوردن آن از هر دیگ یا هر طبق لقمه بردارد و بخورد و او را به عربی لواس گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). اکول و لواس و کسی که پیش از گستردن سفره از هرطبق یا هردیگ چیزی بخورد. (ناظم الاطباء). و رجوع به لواس شود
فرشی که از پشم به رنگ های مختلف می بافند و پرز ندارد، گلیم، جامۀ پشمی خشن و ستبر که قلندران و درویشان بر تن می کنند، برای مثال برکنی از شاهد مجلس لباس / اطلس و پوشش پلاس اندرپلاس (جامی- مجمع الفرس - پلاس)
فرشی که از پشم به رنگ های مختلف می بافند و پرز ندارد، گلیم، جامۀ پشمی خشن و ستبر که قلندران و درویشان بر تن می کنند، برای مِثال برکنی از شاهد مجلس لباس / اطلس و پوشش پلاس اندرپلاس (جامی- مجمع الفرس - پلاس)
هر یک از اتاق های مدرسه، آموزشگاه یا دانشگاه، اتاق درس، هر دورۀ یک ساله از تحصیل در دبستان، مدرسۀ راهنمایی و دبیرستان یا هنرستان، هر جلسۀ درس که در آن مهارت یا فن خاصی آموزش داده می شود، ۴،منزلت و شان اجتماعی کسی، گروهی یا مؤسسه ای مثلاً کلاس پدرش پایین بود
هر یک از اتاق های مدرسه، آموزشگاه یا دانشگاه، اتاق درس، هر دورۀ یک ساله از تحصیل در دبستان، مدرسۀ راهنمایی و دبیرستان یا هنرستان، هر جلسۀ درس که در آن مهارت یا فن خاصی آموزش داده می شود، ۴،منزلت و شان اجتماعی کسی، گروهی یا مؤسسه ای مثلاً کلاس پدرش پایین بود
سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، کوزدوک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
سِرگین گَردان، حشره ای سیاه و پِردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سِرگین غَلتان، سِرگین گَردانَک، خَروَک، خَبَزدو، خَبَزدوک، خَزدوک، کَوَزدوک، چَلانَک، کَستَل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگَردانَک، بالش مار، کَوَز، جُعَل، قُرُنبا
سنجاقک، حشره ای با بدن باریک و کشیده، چشم های بزرگ و چهار بال نازک و رنگین که به سرعت پرواز می کنند، چیچیلاس، سیخ فلزی نازک که در سوراخ های سرپیچ ها قرار می دهند که مهره ها هنگام حرکت یا کار کردن ماشین باز نشود
سنجاقک، حشره ای با بدن باریک و کشیده، چشم های بزرگ و چهار بال نازک و رنگین که به سرعت پرواز می کنند، چیچیلاس، سیخ فلزی نازک که در سوراخ های سرپیچ ها قرار می دهند که مهره ها هنگام حرکت یا کار کردن ماشین باز نشود
نام قریه ای بزرگ است در ولایت مناستر از آرناؤدستان و سنجاق و قضای کوریجه. در12 هزارگزی شمال شرقی کوریجه نزدیکی ساحل چپ نهر دودل. بسیاری از وزرای دولت عثمانی زادۀ این آب و خاکند و نیز مسکن یک خاندان شوالیۀ قدیم بوده که ’اسماعیل پاشای پلاس’ یکی از افراد آن خاندان میباشد. در و دیوار شکستۀ قصر امارت این خاندان هنوز نمایان است پلاس در زبان آرنأود بقصر میگویند. خاندان پویان هم قرابت و مناسبتی با این خاندان داشته اند مصطفی پاشای گریتی معروف به این خاندان آخری منسوب است. (قاموس الاعلام ترکی در تحت عنوان پلاسه)
نام قریه ای بزرگ است در ولایت مناستر از آرناؤدستان و سنجاق و قضای کوریجه. در12 هزارگزی شمال شرقی کوریجه نزدیکی ساحل چپ نهر دودل. بسیاری از وزرای دولت عثمانی زادۀ این آب و خاکند و نیز مسکن یک خاندان شوالیۀ قدیم بوده که ’اسماعیل پاشای پلاس’ یکی از افراد آن خاندان میباشد. در و دیوار شکستۀ قصر امارت این خاندان هنوز نمایان است پلاس در زبان آرنأود بقصر میگویند. خاندان پویان هم قرابت و مناسبتی با این خاندان داشته اند مصطفی پاشای گریتی معروف به این خاندان آخری منسوب است. (قاموس الاعلام ترکی در تحت عنوان پلاسه)
دهی از دهستان گلیجان بخش شهرستان تنکابن که در8 هزارگزی جنوب باختری تنکابن واقع است. جلگه و معتدل و مرطوب است و 210 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه تبرم. محصولش برنج، مرکبات و چای. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان گلیجان بخش شهرستان تنکابن که در8 هزارگزی جنوب باختری تنکابن واقع است. جلگه و معتدل و مرطوب است و 210 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه تبرم. محصولش برنج، مرکبات و چای. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
فرانسوی شکر لای مایع غلیظ شربتی شکل تیره رنگی که در کارخانه های قند سازی در نتیجه جوشاندن نیشکر و یا پس از استخراج شکر از جوشانده چغندر قند حاصل میشود. معمولا نتیجه جوشاندن نیشکر در حدود 40 یا 60 درصد قند قابل استخراج دارد و از آن جهت استخراج شکر استفاده میکنند ولی ملاسی که از شیره چغندر قند حاصل میشود چون قبلا مورد استفاده استخراج شکر قرار گرفته دیگر مقدار قند موجود در آن عملا در کارخانه های قند سازی قابل استخراج نیست و با وجود آنکه مقدار قند موجود در آن ممکنست تا 20 الی 30 درصد هم برسد بعلت وجود املاح پتاس زیادی که در آن است این ملاس مورد استفاده برای استخراج قند واقع نمیشود ولی در عوض از آن جهت ساختن الکل و استخراج نمکهای پتاس موجود در آن و کشت مخمرات جو استفاده میشود
فرانسوی شکر لای مایع غلیظ شربتی شکل تیره رنگی که در کارخانه های قند سازی در نتیجه جوشاندن نیشکر و یا پس از استخراج شکر از جوشانده چغندر قند حاصل میشود. معمولا نتیجه جوشاندن نیشکر در حدود 40 یا 60 درصد قند قابل استخراج دارد و از آن جهت استخراج شکر استفاده میکنند ولی ملاسی که از شیره چغندر قند حاصل میشود چون قبلا مورد استفاده استخراج شکر قرار گرفته دیگر مقدار قند موجود در آن عملا در کارخانه های قند سازی قابل استخراج نیست و با وجود آنکه مقدار قند موجود در آن ممکنست تا 20 الی 30 درصد هم برسد بعلت وجود املاح پتاس زیادی که در آن است این ملاس مورد استفاده برای استخراج قند واقع نمیشود ولی در عوض از آن جهت ساختن الکل و استخراج نمکهای پتاس موجود در آن و کشت مخمرات جو استفاده میشود
آهکساز آهکفروش، شمشیر بران فرانسوی پایه، رسته (صنف)، گن (جنس)، دودمان دوده، همشاگردان همشاگردی ها، آموزش، زنجیره تیره، گروه، رده، آموزگار (کلاس درس) طبقه درجه مرتبه. توضیح: باین معنی احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است، هر یک از اطاقها مدرسه که در آن معلمان بشاگرد ان درس دهند اطاق درس. کلمه فرانسوی هر یک از شعبه های مدرسه که شاگردان آن هم قوه و همدرس در یک اطاق درس می خوانند، اطاق درس دسته ای از شاگردان مدرسه
آهکساز آهکفروش، شمشیر بران فرانسوی پایه، رسته (صنف)، گن (جنس)، دودمان دوده، همشاگردان همشاگردی ها، آموزش، زنجیره تیره، گروه، رده، آموزگار (کلاس درس) طبقه درجه مرتبه. توضیح: باین معنی احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است، هر یک از اطاقها مدرسه که در آن معلمان بشاگرد ان درس دهند اطاق درس. کلمه فرانسوی هر یک از شعبه های مدرسه که شاگردان آن هم قوه و همدرس در یک اطاق درس می خوانند، اطاق درس دسته ای از شاگردان مدرسه