جدول جو
جدول جو

معنی چقاسبز - جستجوی لغت در جدول جو

چقاسبز(چَ سَ)
دهی است از دهستان چرداول بخش شیروان شهرستان ایلام که در 14 هزارگزی جنوب خاوری چرداول و یک هزارگزی جنوب راه مالرو شیروان واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه چرداول، محصولش غلات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاسبز
تصویر پاسبز
دلال، میانجی
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، نامبارک، شنار، منحوس، نحس، مشوم، تخجّم، سبز قدم، نامیمون، مرخشه، بدقدم، بدشگون، میشوم، نافرّخ، بدیمن، سیاه دست، بداغر، سبز پا، مشئوم، خشک پی، شمال
فرهنگ فارسی عمید
(چِ سَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول که در 15 هزارگزی جنوب خاوری دزفول و 6 هزارگزی جنوب باختر راه شوسۀ شوشتر به دزفول واقع است. دشت و گرمسیر است و 400 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه دز. محصولش غلات، برنج و کنجد. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از عشایر بختیاری میباشند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(چَ بَ)
دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی خاور چقلوندی، کنار راه شوسۀ چقلوندی به بروجرد واقع است. جلگه و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود بابالی. محصولش غلات، حبوبات، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر و راهش اتومبیل رو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ بیرانوند میباشند که در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام ییلاق و قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
میانجی و دلال، شوم قدم. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نرۀ سست. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاسبز
تصویر پاسبز
میانجی، دلال، شوم قدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسبز
تصویر پاسبز
((سَ))
واسطه، دلال، بدقدم
فرهنگ فارسی معین