جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پاسبز

پاسبز

پاسبز
دلال، میانجی
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، نامُبارَک، شَنار، مَنحوس، نَحس، مَشوم، تَخَجُّم، سَبز قَدَم، نامِیمون، مَرَخشِه، بَدقَدَم، بَدشُگون، مَیشوم، نافَرُّخ، بَدیُمن، سیاه دَست، بَداُغُر، سَبز پا، مَشئوم، خُشک پِی، شِمال
پاسبز
فرهنگ فارسی عمید

پاسوز

پاسوز
عاشق شیفته. یا پاسوز کسی شدن، زیان بردن بعلت دوستی و محبت با کسی
پاسوز
فرهنگ لغت هوشیار

پاسبک

پاسبک
مبارک قدم کسی که قدمش مبارک است مقابل پاسنگین، جلف بی وقار
پاسبک
فرهنگ لغت هوشیار

پاسوز

پاسوز
در تداول عامیانه، عاشق شیفته،
- پاسوز کسی شدن، زیان بردن بعلت دوستی و محبت با کسی
لغت نامه دهخدا