جدول جو
جدول جو

معنی چغلی - جستجوی لغت در جدول جو

چغلی
سخن چینی، نمامی، شکایت
چغلی کردن: گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او
تصویری از چغلی
تصویر چغلی
فرهنگ فارسی عمید
چغلی
(چُ غُ)
کارپنهان مردمان را بکسی گفتن. (ناظم الاطباء). عمل شخص چغل. (از رشیدی). سعایت. تضریب. خبردادن خطا و جرم کسی به بزرگتری. خبرچینی. نمامی. عمل بعضی از شاگردان دبستانها و دبیرستانها که خطاهای یکدیگر را به آموزگار یا دبیر اطلاع میدهند. و رجوع به چغل و چغل خوری و چغلی کردن شود، غیبت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چغلی
چوغولی پارسی است سخن چینی عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
چغلی
سخن چینی کردن، غیبت
تصویری از چغلی
تصویر چغلی
فرهنگ فارسی معین
چغلی
شکایت، شکوه، شکوائیه، بدگویی، تضریب، سخن چینی، سعایت، نمامی، غیبت، گزارش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چالی
تصویر چالی
(دخترانه)
پرنده ای شبیه گنجشک اما بزرگ تر از آن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
از مردم چگل. بردگان خوب روی را از چگل به ایران می آورده اند، لذا در نزد شاعران فارسی زبان به زیبایی و خوش اندامی معروف شده اند، برای مثال گاهی شراب خوری با شاهد چگلی / گاهی نشاط کنی با لعبت ختنی (امیرمعزی - ۶۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دغلی
تصویر دغلی
نادرستی و ناراستی
مکر، حیله، فریب، کلک، تنبل، ستاوه، دلام، شید، دویل، ترب، احتیال، غدر، گول، تزویر، قلّاشی، ریو، چاره، خاتوله، نارو، کید، حقّه، نیرنگ، گربه شانی، روغان، اشکیل، ترفند، شکیل، دستان، خدعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بغلی
تصویر بغلی
کناری، ویژگی هر چیزی که بتوان در جیب بغل جا داد مثلاً دفتر بغلی، دارای عادت در آغوش دیگران بودن مثلاً کودک بغلی، ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مستطیل شکل برای نوشیدنی های الکلی
فرهنگ فارسی عمید
(چِ)
دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 89 هزارگزی شمال خاوری گنبد و 3 هزارگزی قره ناوه واقع است. کوهستانی است با هوای معتدل که 546 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات حبوبات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چقلی
تصویر چقلی
عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلی
تصویر مغلی
گران کننده، گران خرنده، گیاه بالنده
فرهنگ لغت هوشیار
بیشتر، چیره تر، ستبرتر گران بهاتر بیش بهاتر گرانتر. ترکی پسر بچه پسرک ریتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
منسوب به چگل از اهل چگل، زیبا روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغلی
تصویر زغلی
کلاهبردار، فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغلی
تصویر دغلی
دگلی دغایی ناراستی ناراستی نادرستی، مکاری عیاری، حرامزادگی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به راس البغل یهودی. یا در هم بغلی. در هم ایرانی منسوب به راس البغل. -1 هر چیز که بتوان در زیر بغل جای داد از: دفتر و کتاب و غیره، هر چیز خرد و کوچک، بطری کوچک (مشروب)، بیماریی است شتران را که ران را بشکم مالند، شیشه کوچک پهن که در آن آب لیمو و جز آن کنند، نوعی از جرس، زنگ کر و کم صدا، مقدار غله ای که در زیر یک بغل جا میگیرد و بعنوان قسمتی از حق نجاری و حق آهنگری به نجار و آهنگر ده و قریه میرسد. در سال 8 -1327 ه ش. (1949 م) این مقدار به خرمن 5 من تبریز گندم و 5 من تبریز جو مصالحه شد، فندی در کشتی گیری یکی از فنون کشتی -10 (اصطلاح هندوستان) قرآن کوچکی که بسفر در بغل دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلی
تصویر اغلی
((اَ لا))
گران بهاءتر، گرانتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بغلی
تصویر بغلی
((بَ غَ))
نوعی قطع کتاب در اندازه تقریبی 8*12 سانتی متر، بطری کوچک مشروب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
((چِ گِ))
زیباروی، منسوب به شهر چگل که زیبارویانش معروف بودند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دغلی
تصویر دغلی
ناراستی، نادرستی، مکاری، حرامزادگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چولی
تصویر چولی
آلودا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دغلی
تصویر دغلی
تقلب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
Occupational, Occupationally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
professionnel, professionnellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
профессиональный , профессионально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
beruflich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
професійний , професійно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
zawodowy, zawodowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
职业的 , 职业上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
ocupacional, ocupacionalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
professionale, professionalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
ocupacional, ocupacionalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
beroeps-, beroepsmatig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
पेशेवर , व्यवसायिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی