جدول جو
جدول جو

معنی چگلی

چگلی((چِ گِ))
زیباروی، منسوب به شهر چگل که زیبارویانش معروف بودند
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چگلی

چگلی

چگلی
از مردم چگل. بردگان خوب روی را از چگل به ایران می آورده اند، لذا در نزد شاعران فارسی زبان به زیبایی و خوش اندامی معروف شده اند، برای مِثال گاهی شراب خوری با شاهد چگلی / گاهی نشاط کنی با لعبت ختنی (امیرمعزی - ۶۳۱)
چگلی
فرهنگ فارسی عمید

چگلی

چگلی
منسوب به شهر چگل. (ناظم الاطباء). منسوب به ’چگل’ که شهری از ترکستان قدیم است. کسی یا چیزی که از شهر چگل خیزد. و رجوع به چگل شود، کنایه از مرد یا زن زیباروی و خوش آب و رنگ. و رجوع به چگل شود
لغت نامه دهخدا

چقلی

چقلی
عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
چقلی
فرهنگ لغت هوشیار

چغلی

چغلی
چوغولی پارسی است سخن چینی عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار