جدول جو
جدول جو

معنی چرخیجه - جستجوی لغت در جدول جو

چرخیجه
چرخ دستی در بافندگی محلی، چرخ کوچکتر از چل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرخیده
تصویر پرخیده
(دخترانه)
از لغات اساطیری است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
دور خود یا دور چیزی گردیدن، چرخ زدن، چرخ خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخنده
تصویر چرخنده
چرخ زننده،، گردنده، کسی یا چیزی که دور خود یا دور دیگری بچرخد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرویده
تصویر چرویده
چاره جویی شده
فرهنگ فارسی عمید
حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند همه چیز دور او می چرخد، دوار، سرگیچش
فرهنگ فارسی عمید
خوراکی که با گندم نیم کوفته و شیر یا آبغوره بپزند و بعد آن را به شکل گلوله درآورند و خشک کنند و برای زمستان نگه دارند، برای مثال من مست ابد باشم نی مست ز باغ و رز / من لقمۀ جان نوشم نی لقمۀ ترخینه (مولوی۳ - ۱۲۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
(چَ دَ / دِ)
چرخ خورده. چرخ زده. رجوع به چرخیدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرگیجه
تصویر مرگیجه
مخملک
فرهنگ لغت هوشیار
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخنده
تصویر چرخنده
گردنده، گردان
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز که از چرم ساخته شده باشد چرمین، آلتی که از چرم و غیره بشکل آلت رجولیت سازند و زنان شهوی آنرا بکار برند مچاچنگ چرمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
((چَ دَ))
دور خود یا چیزی گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرمینه
تصویر چرمینه
((چَ نِ))
هر چیز که از چرم ساخته شده باشد، چرمین
فرهنگ فارسی معین
((~. جِ))
حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند که همه چیز دور او می چرخد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
Dizziness, Giddiness, Grogginess, Wooziness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
Revolve, Swirl, Turn, Veer, Whirl
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
вращаться , вихриться , поворачивать , свернуть , вертеться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
головокружение , головокружение , головокружение , головокружение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
sich drehen, wirbeln, drehen, abbiegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
Schwindel, Benommenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
обертатися , обертатись , повертати , звертати , кружити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
запаморочення , запаморочення , запаморочення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
obracać się, wirować, obracać, skręcać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
zawroty głowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
旋转 , 漩涡 , 转 , 转向
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
头晕 , 眩晕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
girar, rodopiar, virar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
tontura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
ruotare, vorticare, girare, virare, vortice
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
vertigine, stordimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چرخیدن
تصویر چرخیدن
girar, remolinar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
mareo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی