- چرباندن
افزودن، بر مقدار چیزی افزودن، هنگام وزن کردن جنس مقدار آن را زیاد کردن که بیش از میزان مقرر شود
معنی چرباندن - جستجوی لغت در جدول جو
- چرباندن (گُ شُ دَ)
چربانیدن. افزودن مبلغ یا مقدار چیزی. زیاد کردن مقدار جنس را هنگام وزن کردن بقدری که وزن جنس بیشتر از میزان مقرر شود. افزودن جنسی را هنگام توزین بحدیکه جنس بر وزن بچربد. اندکی از میزان قراردادی بر وزن جنس افزودن. سهم کسی را بیش از حق او دادن، قیمت جنسی را زیاد کردن. متاعی را بیش از ارزش واقعی قیمت گذاشتن. بر بهای جنسی افزودن. رجوع به چربانیدن شود
- چرباندن
افزودن، اضافه کردن، زیادتر کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وصل کردن و پیوند کردن دو چیز به وسیلۀ ماده ای چسبناک
نسبت دادن اتهامی به کسی
خود را به کسی علاقمند یا وابسته نشان دادن
نسبت دادن اتهامی به کسی
خود را به کسی علاقمند یا وابسته نشان دادن
Churn, Circulate, Contort, Cycle, Rotate, Spin, Swivel, Twirl, Wheel
baratter, circuler, tordre, cycler, tourner, pivoter, tourbillonner
mescolare, circolare, torcere, pedalare, ruotare, girare, fare girare
mieszać, krążyć, skręcać, jeździć na rowerze, obracać, kręcić
збивати , циркулювати , скручувати , катати на велосипеді , обертати
прикріпити , прикріплювати , клеїти , вставляти , закріплювати
rühren, zirkulieren, verdrehen, radeln, drehen, schwenken, wirbeln
взбивать , циркулировать , скручивать , циклировать , вращать , вращать , вертеть
приклеить , прикреплять , клеить , вставлять , клеить , приклеивать
