معنی چسباندن - فرهنگ فارسی عمید
معنی چسباندن
- چسباندن
- وصل کردن و پیوند کردن دو چیز به وسیلۀ ماده ای چسبناک
نسبت دادن اتهامی به کسی
خود را به کسی علاقمند یا وابسته نشان دادن
تصویر چسباندن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چسباندن
چسباندن
- چسباندن
- приклеить , прикреплять , клеить , вставлять , клеить , приклеивать
دیکشنری فارسی به روسی