جدول جو
جدول جو

معنی چراغسازی - جستجوی لغت در جدول جو

چراغسازی(چَ / چِ)
چراغچیگری. لامپاسازی. تعمیر و اصلاح چراغ. ساختن چراغ. رجوع به چراغ ساز و چراغ ساختن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چارهسازی
تصویر چارهسازی
چاره گری، چاره اندیشیبرای مثال در چارهسازی به خود در مبند / که بسیار تلخی بود سودمند (نظامی۵ - ۸۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراغ ساز
تصویر چراغ ساز
کسی که چراغ می سازد یا تعمیر می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهسازی
تصویر راهسازی
ساختن راه و جاده، جاده سازی
فرهنگ فارسی عمید
(شَ زَ)
سازندۀ چراغ. آنکه چراغ ساختن تواند و داند. لامپاساز. چراغچی. آن کس که در تعمیر و اصلاح انواع چراغها مهارت و استادی دارد. رجوع به چراغچی و چراغ سازی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ راغْ)
چراغانی. چراغبانی. چراغان. چراغبارانی. چراغونی. آئین بستن کوی و برزن شهر در جشنها و چراغ بسیار روشن کردن. رجوع به چراغان و چراغانی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
مشعل و عمل چراغدار، پاکیزه و روغن کردن و روشن ساختن چراغها. مواظبت کردن از چراغهای خانه شاه یا امیر یا اداره. رسیدگی کردن بکار پاکیزگی و روغنگیری چراغهای خانه ای یا اداره ای. رجوع به چراغدار شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
در تداول عوام، چراغانی. چراغبارانی. چراغونی. رجوع به چراغانی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
نوعی بازی در نور چراغ. قسمی بازی در روشنی چراغ که سایه هایی بر دیوار افکنند:
گردون که طلسم داغ سازیست
با ما بهمان چراغ بازیست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
چیزی که چراغ را بر بالای آن گذارند. چراغپا. پایۀ چراغ. چراغپایه. مناره. (ملخص اللغات حسن خطیب) (محمود بن عمر ربنجنی) (تفلیسی). رجوع به چراغپا و چراغپایه شود، راست شدن اسب بر روی دو پای. برداشتن اسب دو دست خود را و ایستادن بر دو پای. رجوع به چراغپا وچراغپایه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
عمل ساختن چرم. ساختن چرم از پوست. چرمگری. دباغی کردن پوست با دست یا بوسیلۀ ماشین. رجوع به چرمساز و چرمگر شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
چراغان. چراغوانی. چراغبانی. آئین بستن کوی و برزن شهر و چراغ بسیار روشن کردن در جشن ها وعروسی ها. جشن و شادی. چراغونی. چراغبارانی. چراغبارونی
لغت نامه دهخدا
عمل راهساز، ساختن راه، کشیدن راه، عمل ساختن جاده های عمومی،
تاریخچه: بطوری که میدانیم انسان ابتدا در حالت انفراد میزیسته و بعداً بتدریج خانواده و آبادی و کشور تشکیل داده است، همزمان با پیشرفت دایرۀ اجتماعات بشری نیاز وی به ارتباط بهم بیشتر گردیده و برای حصول این منظور ارتباطات بازرگانی میان همسایه ها و آبادیها و کشورها دایر شده و توسعه یافته و امروزه بجایی رسیده است که کرۀ زمین با اینکه بقطعات مختلف تقسیم شده است از حیث ارتباط در حکم یک قطعه میباشد و هر اتفاقی در نقطه ای روی دهد در نقاطدیگر نیز اثر شگرف بجای میگذارد، پس آغاز تمدن از روزی است که ملتهای گوناگون شروع به مبادلۀ کالا کرده و برای اینکار به ساختن راهها دست یازیدند، روابط اقتصادی میان ملتهای مختلف جهان بموازات تمدن پیشرفت کرده و از راههای زیر انجام میگیرد: 1- راهها و جاده های طبیعی، 2- راههای شوسه و اتومبیل و کامیون رو، 3- راه آهن،
1- راهها و جاده های طبیعی - همیشه و همه جا تابع اوضاع جغرافیایی و اقتصادی است و بهمین دلیل بیشتر جاده ها در طول آسان گذر ونزدیک جریان آب ها و مراکز اجتماع انسان واقع و طبعاً از بیابان ها و نقاط بی سکنه دور میباشد، قدیمی ترین راهها جاده هاییست که فاتحان بزرگ جهان برای نیازهای سپاهیگری بنیان نهاده اند و نخستین پادشاهی که به اهمیت راه پی برد و در گسترش راه شوسه گام برداشت داریوش کبیر پادشاه ایران بود و راه معروف سارد - شوش را که 2400هزار گز درازا داشت پی افکند و در فاصله های معین مسافرخانه ها ساخت و در گردنه ها و نقاط بلند بساختن قلعه های نظامی برای نگهبانی و نگهداری کاروانها از راهزنها پرداخت،
راهسازی در ایران، تاریخچه: بطور قطع نمیتوان گفت راهسازی در ایران از چه تاریخی شروع شده اما آثاری هست که نشان میدهد در زمان هخامنشیان در ایران یک راه بسیار دراز که بنام جادۀ شاهی موسوم بوده احداث شده است که هرودوت مورخ نامی یونان در بارۀ پست هخامنشی گفته: ’پیک های ایرانی 2200هزار گز فاصله بین شوشتر و سارد را در یازده روز طی میکنند’، بدیهی است که برای این پیک ها که با کالسکۀ تندرو حرکت میکنند باید راه صاف و همواری باشد تا بتوانند چنین فاصله دراز را در چنان مدت کم درنوردند، بعلاوه لشکرکشی های متعدد ایران بیونان مستلزم راههای وسیعی بوده است، ولی از عهد هخامنشیان ببعد چندان توجهی به راه و راهسازی در ایران نشده و راههای موجود بمرورو بر حسب ضرورت ساخته شده و بصورت امروزی درآمده است، برای ساختن راههای جدید در سال 1301 هجری شمسی از متخصصان خارجی دعوت کردند و در سال 1302 راههای کشور بنواحی مختلف تقسیم و قرار شد از راه گرفتن حق العبور هزینۀ راهسازی تأمین شود، در سال 1304 دریافت حق العبور ممنوع گشت و برای این هزینه مالیاتی به واردات و صادرات وضعشد، در سال 1309 برنامۀ راهسازی نه ساله ای تدوین گشت که بموجب آن بایستی 17021هزارگز راه شوسه ساخته میشد، و سرانجام در سالهای اخیر نیز اقداماتی صورت گرفت وا مروزه در ایران در حدود 27میلیون گز راه وجود دارد که فقط 17میلیون گز آن در تمام سال قابل استفاده است، رجوع به کیهان سالانه 1341 ص 470 و جغرافیای اقتصادی کیهان ص 433 و جغرافیای اقتصادی لیستر کلیم و همکارن ترجمه فتح اﷲ حکیمی ص 124 و نیز مادۀ راه شوسه و راه آهن در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چراغانی
تصویر چراغانی
جشن، آئین بستن کوی و برزن و شهر و چراغ بسیار روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغانی
تصویر چراغانی
((چِ))
منسوب به چراغان، چراغ های بسیاری که در جشن ها و عروسی ها روشن کنند، مجلس شادمانی که در آن چراغ های بسیار روشن کنند
فرهنگ فارسی معین
آذین بندی، جشن، چراغان
فرهنگ واژه مترادف متضاد