جدول جو
جدول جو

معنی چراغ ساز

چراغ ساز
کسی که چراغ می سازد یا تعمیر می کند
تصویری از چراغ ساز
تصویر چراغ ساز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چراغ ساز

چراغ گاز

چراغ گاز
چراغی که به نیروی گاز روشن شود. چراغی که مادۀ مشتعل کننده آن گازهای مختلف از قبیل گاز نفت، گاز زغال سنگ یا گاز بوتان باشد
لغت نامه دهخدا

چراغساز

چراغساز
سازندۀ چراغ. آنکه چراغ ساختن تواند و داند. لامپاساز. چراغچی. آن کس که در تعمیر و اصلاح انواع چراغها مهارت و استادی دارد. رجوع به چراغچی و چراغ سازی شود
لغت نامه دهخدا

شراب ساز

شراب ساز
سازندۀ شراب، کسی که شراب می سازد، آنکه شراب می اندازد، کسی که از انگور یا چیز دیگر شراب تهیه می کند و می فروشد
شراب ساز
فرهنگ فارسی عمید

چراغ سحر

چراغ سحر
چراغی که تا به هنگام سحر روشن است و با روشن شدن هوا خاموشش می کنند، هر چیز ناپایدار
کنایه از آفتاب، اُسطُرلاب چَهارُم، خایِه زَر، چَترِ روز، چَترِ زَرّین، طاووسِ فَلَک، چَترِ نور، طاووسِ مَشرِق خَرام، غَزالِه، گیتی پَروَر، چِراغِ روز، سِپَرِ آتَشین، طاسِ زَر، چَترِ زَر، خایِه زَرّین، طَرَف دارِ اَنجُم، طاووسِ آتَش پَر برای مِثال نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک / در [او] شرار چراغ سحرگاهان گیرد (حافظ - ۱۰۳۴)، ستارۀ سحری، ستارۀ صبح برای مِثال چشم شب از خواب چو بردوختند / چشم و چراغ سحر افروختند (نظامی۱ - ۲۸)
چراغ سحر
فرهنگ فارسی عمید

چراغ سنگ

چراغ سنگ
ماده ای که در بعضی از غارها از درزها و شکاف های سنگ بیرون می آید، مومیا، مومیایی
فرهنگ فارسی عمید