جدول جو
جدول جو

معنی چراشک - جستجوی لغت در جدول جو

چراشک
شکاف چوب که با تبر پدید آید
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چراغک
تصویر چراغک
چراغ کوچک
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، چراغینه، آتشیزه، شب تاب، کمیچه، کاونه، شب افروز، کرم شب افروز، ولدالزّنا، یراعه، شب فروز، شب چراغک، آتشک
فرهنگ فارسی عمید
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای است از ولایت جوین’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 217)
لغت نامه دهخدا
(چَ سَ)
حیوانی است کوچکتر از ملخ و شبها بانگ طولانی کند. (برهان) (ناظم الاطباء). حیوانی کوچکتر از ملخ که شبها درخانه ها صدا کند و آواز باریک طولانی دارد. چواسک. (انجمن آرا) (آنندراج). جیرجیرک. رجوع به چواسک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ غَ)
چراغ باشد. (برهان) (آنندراج). مصغر چراغ، یعنی چراغ کوچک. (ناظم الاطباء). چراغ خرد، کرم شب تاب را نیز گویند، و عرب آنرا ’ولدالزنا’ خوانند، گویند چون ستارۀ سهیل طالع شود او بمیرد. (برهان) (آنندراج). کرم شب تاب. (ناظم الاطباء). چراغله. کرمکی که بشب مانند چراغ تابان باشد. شب تاب. شب چراغ. شب چراغک. کرم شب چراغ. رجوع به چراغله و کرم شب تاب شود
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان افشاریۀ ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران که در 33هزارگزی باختر کرج و 3هزارگزی جنوب هشتجرد واقع است و 96 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود کردان، محصولش غلات، صیفی، بنشن، چغندر قند، باغات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 75هزارگزی خاوری اردکان و هزارگزی راه فرعی بیضا به زرقان که جمعیت آن 14 تن میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چراغک
تصویر چراغک
مصغر چراغ ، کرم شب تاب شبچراغک چراغینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراشک
تصویر سراشک
پشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغک
تصویر چراغک
((چِ غَ))
کرم شب تاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سراشک
تصویر سراشک
((سَ شَ))
پشه
فرهنگ فارسی معین
از روستاهای کوهسار فندرسک استارآباد
فرهنگ گویش مازندرانی