جدول جو
جدول جو

معنی چتن - جستجوی لغت در جدول جو

چتن
(چِ تَ)
دهی است از دهستان بنجک رستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر که در 60هزارگزی جنوب نوشهر واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و 450 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، ارزن و مختصر حبوبات، شغل اهالی زراعت و بافتن چادر شب، شال و جاجیم و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
چتن
از توابع دهستان پنجک رستاق کجور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ختن
تصویر ختن
(دخترانه)
نام شهری در ترکستان شرقی و گاهی هم به تمام ترکستان چین اطلاق شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چمن
تصویر چمن
(دخترانه)
گروهی از گیاهان علفی پایا و کوتاه، زمین سبز و خرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چین
تصویر چین
تا و شکن در پارچه یا لباس یا پوست بدن یا مو یا پوستۀ زمین یا چیز دیگر، تا، شکن، شکنج، چروک
هر چیز نوک تیز که می خلد و به جایی فرو می رود مانند سیخ، خار و سوزن، برای مثال آدمیان را سخنی بس بود / گاو بود کش خله در پس بود (امیرخسرو۱ - ۱۲۵)،
بانگ و فریاد، هیاهو، غوغا، سر و صدا، برای مثال برآید یکی باد با زلزله / ز گیتی برآرد خروش و خله (فردوسی - ۱/۲۵۱)، بیخود و هرزه، یاوه، درد ناگهانی
چین آوردن: به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
چین افتادن: به وجود آمدن تا و شکن در چیزی
چین انداختن: به وجود آوردن تا و شکن در چیزی، چین دادن
چین برداشتن: به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
چین خوردن: به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
چین دادن: به وجود آوردن تا و شکن در چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چتر
تصویر چتر
سایبان کوچک دسته دار که در زیر آفتاب یا هنگام باریدن برف و باران روی سر نگه می دارند
سایبانی که در قدیم بر سر پادشاه یا در کنار تخت پادشاهی نگه می داشتند به علامت سلطنت و شهریاری، چتر پادشاهی
چتر آبگون: کنایه از آسمان
چتر آبنوس: کنایه از شب
چتر روز: چتر زرین، کنایه از آفتاب
چتر زر: چتر زرین، کنایه از آفتاب
چتر زرین: کنایه از آفتاب
چتر سیمابی: چتر سیمین، کنایه از ماهتاب، ماه شب چهارده
چتر سیمین: کنایه از ماهتاب، ماه شب چهارده
چتر شام: چتر عنبرین، کنایه از شب، تاریکی شب
چتر عنبری: چتر عنبرین، کنایه از شب، تاریکی شب
چتر عنبرین: کنایه از شب، تاریکی شب
چتر کحلی: چتر آبگون، کنایه از آسمان، ابر سیاه
چتر مینا: چتر آبگون، کنایه از آسمان
چتر نجات: چتری که با آن از هواپیما، بالگرد و امثال آن فرود می آیند
چتر نور: چتر زرین، کنایه از آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نتن
تصویر نتن
بد بویی، بوی بد و ناخوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چته
تصویر چته
چریک، سرباز داوطلب، دسته ای سرباز پارتیزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکن
تصویر چکن
نوعی زردوزی و بخیه دوزی، پارچۀ زردوزی شده، جامۀ زربفت، برای مثال خروه وار سحرخیز باش تا سر و تن / به تاج لعل و قبای چکن بیارایی (کمال الدین اسماعیل - ۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چدن
تصویر چدن
فلزی مرکب از آهن و زغال که تقریباً پنج درصد کربن دارد
چدن الماسه: نوعی چدن سخت و شکننده، چدن سفید
چدن سفید: نوعی چدن سخت و شکننده
چدن خاکستری: نوعی چدن که در ریخته گری و قالب گیری به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ختن
تصویر ختن
ویژگی هر یک از همسر شخص مانند پدر یا برادر، شوهر دختر، داماد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتن
تصویر فتن
فتنه ها، فسادها، شورش ها، عذاب ها، آزمایش ها، گمراهی ها، عاشقها، جمع واژۀ فتنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متن
تصویر متن
پشت، درون چیزی
نوشته، مکتوب
مقابل حاشیه، بخش اصلی یک نوشته یا صفحه
فرهنگ فارسی عمید
پسوندیست که به آخر ریشه دستوری پیوندد و مصدر سازد: گری ستن گس ستن پیو ستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتن
تصویر عتن
سخت تاز تازنده جنگی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فتنه، خلالوش ها آشوب ها جاور (حالت)، گونه، آزمودن، به شگفت آوردن، به آشوب کشاندن، در آشوب افتادن، به آتش سوختن آزمودن، گداختن سیم و زر در آتش جهت امتحان، گمراه کردن - اختلاف کردم مردم در رای و تدبیر، آزمایش، اختلاف در آرا، گناه ورزی، گناه، عذاب محنت، جنگ ستیزه، آشوب، عبرت شگفتی، فریفته مفتون، دلداده عاشق، معشوقی که موجب فتنه و آشوب گردد، جمع فتن، درختی است از تیره سبزی آساها که یکی از گونه های درخت صمغ عربی است و دارای صمغی بسیار خوشبو می باشد درخت عطر عقاقی عقاقی عطری درخت عنبر، گیاهی است معطر از تیره اسفنجیان که به صورت درختچه است و به عنوان یک گیاه و به عنوان یک گیاه زمینی در باغها کشت می شود چای مکزیکی امبروسیا زربیح شای مکی چای مکه چای اسپانیا حشیشه المریم شای بیت المقدس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتن
تصویر کتن
کاسه ریم چرک، دود گرفتگی دود زدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لتن
تصویر لتن
شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتن
تصویر شتن
بافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتن
تصویر حتن
مانند، قرین، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختن
تصویر ختن
شوهر دختر، داماد قطع کردن، بریدن قطع کردن، بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگن
تصویر چگن
نوعی از کشیده و زر کش دوزی و بخیه دوزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چفتن
تصویر چفتن
دریافتن و فهمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکن
تصویر چکن
نوعی از کشیده و زر کش دوزی و بخیه دوزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمن
تصویر چمن
راه باشد میان بوستان و باغ، زمین سبز و خرم، سبزه زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چون
تصویر چون
تشبیه بمعنی مثل، مانند، هنگامیکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چین
تصویر چین
شکن و ترنجیدگی در پوست
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ای باشد که برای محافظت از آفتاب یا جلوگیری از باران و برف بر بالای سر نگاه دارند، سایبان هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چته
تصویر چته
چریک، گروهی از سپاهیان، جنگ پارتیزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچن
تصویر چچن
شلمک
فرهنگ لغت هوشیار
فلزی است مرکب از آهن و ذغال که تقریباً 5 درصد کربن دارد، در 0021 درجه حرارت ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتن
تصویر آتن
شهر بزرگ یونان قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متن
تصویر متن
عبارت کتابی که شرح آن توان کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتن
تصویر فتن
شمایل، حالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متن
تصویر متن
نویسه
فرهنگ واژه فارسی سره