جدول جو
جدول جو

معنی چتری - جستجوی لغت در جدول جو

چتری
منسب به چتر مانند چتر چرخی، درخت یا بوته ای که شاخه های آن مدور و مانند چتر باشد، یا چتریان. تیره ای از گیاهان که گلهای آنها بشکل چتر در بالای شاخه ها قرار دارد مانند جعفری و هویج
فرهنگ لغت هوشیار
چتری
مانند چتر، به شکل چتر، ویژگی نوعی آرایش مو که در آن موهای جلو پیشانی را کوتاه می کنند و بر پیشانی می ریزند، ویژگی درخت یا بوته ای که شاخه های آن چرخی و مدور و شبیه چتر باشد
تصویری از چتری
تصویر چتری
فرهنگ فارسی عمید
چتری
منسوب به چتر، مانند چتر، درخت یا بوته ای که شاخه های آن مدور و مانند چتر باشد، زلف گسترده بر روی پیشانی به شکل نیم دایره
تصویری از چتری
تصویر چتری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بتری
تصویر بتری
بد تری، بدتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چترک
تصویر چترک
آغاریقون
فرهنگ واژه فارسی سره
سرخسی از خانواده آسپلنی ها که بر روی دیو نارها و تخته سنگها روید و در شمال ایران فراوانست. برگهایش کوچک و دارای بریدگی بسیاراست و از آن در طب در امراض مجاری ادرار و کلیه هااستفاده میکنند حشیشه الطحال آلتون اوتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکری
تصویر چکری
ریواس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتری
تصویر تتری
پیاپی، متواتر، متفرق و پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکری
تصویر چکری
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، زرنیله، ریواج، ریباس، رواس، برای مثال در قهستان به نام دولت تو / شاید ار قند آید از چکری (شمس فخری - مجمع الفرس - چکری)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرتی
تصویر چرتی
کسی که چرت می زند و در حال چرت زدن است، چرت زننده،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تتری
تصویر تتری
تاتاری، از مردم تاتار، تهیه شده به وسیلۀ قوم تاتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تتری
تصویر تتری
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشابه، ترشاوه، تمتم، تتم، تتریک، ترفان
فرهنگ فارسی عمید
بر گرفته از} کتل {انگلیسی غوری غوری بزرگ ظرف مسین دارا لوله و دسته دار که در آن آب و مایعات دیگر ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
بر گرفته از متریک فرانسوی جشانی جشانیک منسوب به متر. یا دستگاه (سیستم) متری. توضیح در 1304 ه ش. (1926 م) بموجب قانونی که از مجلس شوری گذشته سیستم متری رسمی شناخته شد بشرح ذیل: الف - واحد وزن 10 نخود (یا 2 درهم 2 گرم یک مثقال (یا 10 درهم) 10 گرم یک سیر (75 درهم) 75 گرم یک چارک (یا 750 درهم) 750 گرم یک سنگ (یا 1000 درهم) یک کیلو گرم یک من (یا 30000 درهم) 3 کیلوگرم یک خروار (یا 3000000 درهم) 300 کیلوگرم ب - واحد طول یک گره یک دسیمتر یک گز یک متر ج - واحد مسافت یک فقیز یک دکامتر مربع یک جریب یک هکتار اوزانی که هنگام تصویب این قانون رواج داشت هنوز هم دارد (قطع نظر از اختلافات محلی) اندکی با جدول فوق فرق دارد و بشرح ذیل است: اوزان ایرانی سیستم متری اوزان انگلیسی یک مثقال 64، 4 گرم 6، 71 گرین. یک سیر (16 مثقال) 24، 74 گرم 2 آومن و. 186 گرین. یک من تبریز (40 سیر) 970، 2 کیلوگرم 5464، 6 پوند. یک من شاه (2 من تبریز) 9400، 5 کیلوگرم 0928، 13 پوند. یک من ری (2 من شاه) 880، 11 کیلوگرم 01856، 26 پوند. یک خروار (100 من تبریز) 00، 297 کیلوگرم 64، 654 پوند. 3 خروار (یک تن سبک) (تقریبا) 92، 1963 پوند. (یک ذرع 16 گره) 39 تا 42 اینچ بنابر معمول محل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتری
تصویر تتری
((تُ یا تَ))
سماق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپری
تصویر چپری
((چَ پَ))
زود، بی درنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکری
تصویر چکری
((چُ))
ریواس
فرهنگ فارسی معین
ظرف فلزی لوله دار شبیه قوری که بالای آن دسته دارد و برای جوشاندن آب به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چترک
تصویر چترک
چتر کوچک، در علم زیست شناسی گیاهی چتری با برگ های بلند که مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
وسیله ای باشد که برای محافظت از آفتاب یا جلوگیری از باران و برف بر بالای سر نگاه دارند، سایبان هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تری
تصویر تری
رطوبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چتر
تصویر چتر
سایبان کوچک دسته دار که در زیر آفتاب یا هنگام باریدن برف و باران روی سر نگه می دارند
سایبانی که در قدیم بر سر پادشاه یا در کنار تخت پادشاهی نگه می داشتند به علامت سلطنت و شهریاری، چتر پادشاهی
چتر آبگون: کنایه از آسمان
چتر آبنوس: کنایه از شب
چتر روز: چتر زرین، کنایه از آفتاب
چتر زر: چتر زرین، کنایه از آفتاب
چتر زرین: کنایه از آفتاب
چتر سیمابی: چتر سیمین، کنایه از ماهتاب، ماه شب چهارده
چتر سیمین: کنایه از ماهتاب، ماه شب چهارده
چتر شام: چتر عنبرین، کنایه از شب، تاریکی شب
چتر عنبری: چتر عنبرین، کنایه از شب، تاریکی شب
چتر عنبرین: کنایه از شب، تاریکی شب
چتر کحلی: چتر آبگون، کنایه از آسمان، ابر سیاه
چتر مینا: چتر آبگون، کنایه از آسمان
چتر نجات: چتری که با آن از هواپیما، بالگرد و امثال آن فرود می آیند
چتر نور: چتر زرین، کنایه از آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چتر
تصویر چتر
((چَ))
سایبان کوچک دسته دار که برای حفظ خود از آفتاب یا باد و باران و بالای سر نگه دارند
زیر چتر خود گرفتن: کنایه از حمایت کردن
فرهنگ فارسی معین
خانواده ای از گیاهان که گل های آن ها به شکل چتر در بالای شاخهها قرار دارد مانند جعفری و هویج
فرهنگ فارسی عمید