چتردار. چترکش. (آنندراج) : چترسازی است ابر بر سر تو تیغبازی است برق بر در تو. باقرکاشی (از آنندراج). رجوع به چتردارو چترکش شود، سازندۀ چتر. تهیه کننده و فراهم کننده چتر. رجوع به چتر ساختن شود
چتردار. چترکش. (آنندراج) : چترسازی است ابر بر سر تو تیغبازی است برق بر در تو. باقرکاشی (از آنندراج). رجوع به چتردارو چترکش شود، سازندۀ چتر. تهیه کننده و فراهم کننده چتر. رجوع به چتر ساختن شود
تیرگر، (آنندراج)، کسی که تیر می سازد، (ناظم الاطباء)، سازندۀ تیر، نابل، نبال: چو کوتاهیی بیند از تیرساز کند در زدن همچو رمحش دراز، ملاطغرا (از آنندراج)
تیرگر، (آنندراج)، کسی که تیر می سازد، (ناظم الاطباء)، سازندۀ تیر، نابل، نبال: چو کوتاهیی بیند از تیرساز کند در زدن همچو رمحش دراز، ملاطغرا (از آنندراج)
دارندۀ چتر. آن کس که چتر در دست دارد، چترساز. (آنندراج). رجوع به چترساز شود، کنایه از پادشاه. کنایه از صاحب لوا و چتر. آنکه علامت شاهی و بزرگی دارد، کسی که چتر بر سرپادشاه نگه میداشته. چترکش. (آنندراج) : گشت مهیا همه ترتیب بار چتر گشاد از دو طرف چتردار. باقرکاشی (از آنندراج). رجوع به چترکش شود
دارندۀ چتر. آن کس که چتر در دست دارد، چترساز. (آنندراج). رجوع به چترساز شود، کنایه از پادشاه. کنایه از صاحب لوا و چتر. آنکه علامت شاهی و بزرگی دارد، کسی که چتر بر سرپادشاه نگه میداشته. چترکش. (آنندراج) : گشت مهیا همه ترتیب بار چتر گشاد از دو طرف چتردار. باقرکاشی (از آنندراج). رجوع به چترکش شود
چنگ زن. چنگ نواز. چنگ سرای: پیشت بپای صد صنم چنگساز باد دشمنت سال و ماه بگرم و گداز باد. منوچهری. پس از سر یکی بزم کردند باز ببازی گری می ده و چنگساز. اسدی. کنیزی بدم چنگساز از چگل فزاینده مهر و رباینده دل. اسدی (گرشاسبنامه ص 299)
چنگ زن. چنگ نواز. چنگ سرای: پیشت بپای صد صنم چنگساز باد دشمنت سال و ماه بگرم و گداز باد. منوچهری. پس از سر یکی بزم کردند باز ببازی گری می ده و چنگساز. اسدی. کنیزی بدم چنگساز از چگل فزاینده مهر و رباینده دل. اسدی (گرشاسبنامه ص 299)
کسی که بوسیلۀ چتر نجات از هوا بزمین فرودآید. آن کس که با چتر نجات از درون بالن هوایی یا از درون هواپیما بزمین فرودآید. فرودآینده با چتر نجات از هوا بزمین. سربازی که بوسیلۀ چترنجات در خاک دشمن یا در مواضع جنگی دشمن فرودآید. - هنگ چترباز. تیپ چترباز، عده ای از سربازانند که فن فرودآمدن با چتر نجات را می آموزند و در این کار ورزیده و ماهر شوند. رجوع به چتر نجات شود
کسی که بوسیلۀ چتر نجات از هوا بزمین فرودآید. آن کس که با چتر نجات از درون بالن هوایی یا از درون هواپیما بزمین فرودآید. فرودآینده با چتر نجات از هوا بزمین. سربازی که بوسیلۀ چترنجات در خاک دشمن یا در مواضع جنگی دشمن فرودآید. - هنگ چترباز. تیپ چترباز، عده ای از سربازانند که فن فرودآمدن با چتر نجات را می آموزند و در این کار ورزیده و ماهر شوند. رجوع به چتر نجات شود
خواهرزادۀ رانا که در جنگ با قطب خان کشته شده: چترسال خواهرزادۀ رانا با ده هزار سوار در اودی پور بوده، قطب خان آنجا رسید، محاربه با آن کفار تیره کردار واقع شد... و دمار از آن تیره رویان برآوردند که چترسال کشته شد. (تاریخ شاهی چ کلکته ص 20)
خواهرزادۀ رانا که در جنگ با قطب خان کشته شده: چترسال خواهرزادۀ رانا با ده هزار سوار در اودی پور بوده، قطب خان آنجا رسید، محاربه با آن کفار تیره کردار واقع شد... و دمار از آن تیره رویان برآوردند که چترسال کشته شد. (تاریخ شاهی چ کلکته ص 20)