- چایدان
- ظرف چای
معنی چایدان - جستجوی لغت در جدول جو
- چایدان
- ظرف چای، ظرفی که در آن چای خشک نگاه دارند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنفولانزا
ظرفی که در آن نان و خوردنی بگذارند
زکام، سرما خوردگی
ظرفی که در آن غذای چاشت را بگذارند، ظرفی که در آن نان و خوردنی دیگر بگذارند، جای ریختن غله، انبار غله
چاییدن، سرما خوردن، مبتلا به زکام شدن، ناخوش شدن از سرماخوردگی، چاهیدن
چایش، چاییدن
کفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، پااوزار، پاافزار، پایزار، لخا، لکا
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ماندانا، عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
آرشیویست
وضع حمل
مجانی
نگاهدارنده حافظ نگهبان، خزانه دار، کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند ضباط
آباژور
ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند
خورجین، جای بار
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
هر چیز مفت و جمله که آن را عوض بدلی نباید داد، هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید
راهنما راهبر هادی دلیل
دو رودان (دجله فرات)
پا کلاغی از گیاهان
عمل زاییدن وضع حمل
دو سر پستان، دو زایده پستانی شکل که رشته های زوج اول اعصاب دماغی (عصب بویایی) از آن متفرع گردند و از سوراخ های صفحه غربالی استخوان پرویز نی وارد مخاط بینی شوند بصل شامه ای
پارسی ک زهدان زاجدان بچه دان زهدان
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
همیشه، دایم، هموار، باقی، پیوسته، ابدی، جاویدان، جاودانه
روز و شب تثنیه جدید، شب و روز