معنی پایدان - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پایدان
پایدان
- پایدان
- کَفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، پااَوزار، پااَفزار، پایزار، لَخا، لَکا
فرهنگ فارسی عمید
پایدان
- پایدان
- کفش، (شعوری) :
چون بگردد پای او از پایدان
آشکوخیده بماند همچنان،
رودکی
لغت نامه دهخدا
پایدام
- پایدام
- تله دام پادام، دامگاه، حلقه ای از چرم که هر دو پای در آن کنند وبر درختهای بلند چون درخت خرما و مانند آن روند
فرهنگ لغت هوشیار