منسوب به چاچ، هر چیز منسوب به چاچ (نام شهری در ترکستان) عموماً و کمان خصوصاً کمان چاچی: چاچی کمان، کمان منسوب بشهر چاچ: هر آنگه که چاچی بزه در کشم ستاره فروریزد از ترکشم، فردوسی، کمانهای چاچی و تیر خدنگ سپرهای چینی و زوبین جنگ، فردوسی، دو ابرو به مانند چاچی کمان کزو خسته گشتی دل مردمان، فردوسی، کمانهای چاچی بزه برنهید همه یکسره ترک بر سرنهید، فردوسی، بخارید گوش آهو اندر زمان به تیر اندرون راند چاچی کمان، فردوسی، نگون شد سر شاه یزدان پرست بیفتاد چاچی کمانش ز دست، فردوسی، ستون کرد چپ را و خم کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست، فردوسی، کمان های چاچی و چینی پرند گرانمایه شمشیرها نیز چند، نظامی (شرفنامه)
منسوب به چاچ، هر چیز منسوب به چاچ (نام شهری در ترکستان) عموماً و کمان خصوصاً کمان چاچی: چاچی کمان، کمان ِ منسوب بشهر چاچ: هر آنگه که چاچی بزه در کشم ستاره فروریزد از ترکشم، فردوسی، کمانهای چاچی و تیر خدنگ سپرهای چینی و زوبین جنگ، فردوسی، دو ابرو به مانند چاچی کمان کزو خسته گشتی دل مردمان، فردوسی، کمانهای چاچی بزه برنهید همه یکسره ترک بر سرنهید، فردوسی، بخارید گوش آهو اندر زمان به تیر اندرون راند چاچی کمان، فردوسی، نگون شد سر شاه یزدان پرست بیفتاد چاچی کمانش ز دست، فردوسی، ستون کرد چپ را و خم کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست، فردوسی، کمان های چاچی و چینی پرند گرانمایه شمشیرها نیز چند، نظامی (شرفنامه)
هل، درختی کوتاه با گل های ریز سفید شبیه گل باقلا که بیشتر در هندوستان به ثمر می رسد و از سه سالگی به بار می نشیند، میوۀ این درخت که کوچک صنوبری و به اندازۀ بند انگشت با پوست تیره رنگ و دانه های خوش بو که برای خوش بو ساختن برخی از خوراکی ها به کار می رود، شوشمیر، خیربوا، هال، هیل، قاقله
هِل، درختی کوتاه با گل های ریز سفید شبیه گل باقلا که بیشتر در هندوستان به ثمر می رسد و از سه سالگی به بار می نشیند، میوۀ این درخت که کوچک صنوبری و به اندازۀ بند انگشت با پوست تیره رنگ و دانه های خوش بو که برای خوش بو ساختن برخی از خوراکی ها به کار می رود، شوشمیر، خیربُوا، هال، هیل، قاقُلِه