جدول جو
جدول جو

معنی چاپندگی - جستجوی لغت در جدول جو

چاپندگی
(پَ دَ / دِ)
غارتگری. چپاول. یغماگری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانندگی
تصویر دانندگی
دانایی، زیرکی، هوشیاری، خردمندی، عالم بودن، دانا بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
سازنده بودن، عمل سازنده، در موسیقی ساز زدن، نواختن، نوازندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانندگی
تصویر مانندگی
مانند بودن، شبیه و نظیر بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارندگی
تصویر بارندگی
باریدن باران، برف یا تگرگ از آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چسبندگی
تصویر چسبندگی
چسبنده بودن، چسبناک بودن، چسب داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافندگی
تصویر بافندگی
عمل بافتن، بافتن پارچه یا فرش یا جوراب و امثال آن
فرهنگ فارسی عمید
(پَ دَ / دِ)
عمل قاپنده
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
حالت و عمل چاپیده شدن، رجوع به چاپیده شود
لغت نامه دهخدا
(چَ پَ دَ / دِ)
الصاق و لزوجت و آنچه موجب اتصال دو یا چند چیز بهم گردد. (ناظم الاطباء). چسپناکی. لزوجت. نوچی. وزکناکی. چسپ آلودگی. دوسندگی. رجوع به چسپناکی و چسپنده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کافندگی
تصویر کافندگی
کافنده بودن، متجسس و متخصص بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالندگی
تصویر مالندگی
حالت و کیفیت مالنده مالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارندگی
تصویر دارندگی
نگهداری و سرپرستی
فرهنگ لغت هوشیار
مانند بودن شباهت: مانندگی یکی است بعرضی... ندیدم من اندر جهان تا جور بدین فر و مانندگی با پدر. (شا. بخ 768: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوندگی
تصویر تاوندگی
تابندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسندگی
تصویر تاسندگی
حالت و کیفیت تاسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابندگی
تصویر تابندگی
براقی، پرتو افشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانندگی
تصویر دانندگی
حالت و چگونگی داننده، دانائی، صاخب معلومات و دانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
عمل سازنده بودن، مطربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چفسندگی
تصویر چفسندگی
چسبنده بودن چسبناک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چسبندگی
تصویر چسبندگی
چسبنده بودن چسبناک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چسپندگی
تصویر چسپندگی
چسبنده بودن چسبناک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابندگی
تصویر سابندگی
حالت و کیفیت ساییده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانندگی
تصویر رانندگی
حالت و چگونگی راننده، راندن وسائط نقلیه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارندگی
تصویر بارندگی
باریدن و بارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایندگی
تصویر پایندگی
قیام، ابدیت، بقا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازندگی
تصویر بازندگی
حیله گری، مکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافندگی
تصویر بافندگی
عمل بافنده، نساجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالندگی
تصویر بالندگی
رشد، نمو، عمل بالنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالندگی
تصویر نالندگی
نالان بودن، ناله و گریه و اندوه و الم و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یابندگی
تصویر یابندگی
ادراک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایندگی
تصویر پایندگی
ابدیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانندگی
تصویر مانندگی
شباهت، تشابه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باشندگی
تصویر باشندگی
مسکونی، مربوط به محل سکونت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالندگی
تصویر بالندگی
علو، افتخار، اعتلا
فرهنگ واژه فارسی سره