جنگجویی. (ناظم الاطباء). مبارزطلبی. هماوردطلبی. رزم خواهی: بچالشکری سوی او راند رخش برابر سیه خنده زد چون درخش. نظامی. ، آرامش با زنان. هم خوابگی با جفت. و رجوع بچالشکر شود: همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
جنگجویی. (ناظم الاطباء). مبارزطلبی. هماوردطلبی. رزم خواهی: بچالشکری سوی او راند رخش برابر سیه خنده زد چون درخش. نظامی. ، آرامش با زنان. هم خوابگی با جفت. و رجوع بچالشکر شود: همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
عمل و شغل مالشگر. و رجوع به مالشگر شود، ملاعبت با زنان. (غیاث) (آنندراج). ملاعبه با زنان. (ناظم الاطباء) : همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
عمل و شغل مالشگر. و رجوع به مالشگر شود، ملاعبت با زنان. (غیاث) (آنندراج). ملاعبه با زنان. (ناظم الاطباء) : همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
شخصی را گویند که خرامان و از روی ناز و عجب و تکبر براه رود. (برهان) (ناظم الاطباء). خرامنده. (انجمن آرا) (آنندراج) ، مبارز و دلاور و جنگ جوی را نیز گفته اند. (برهان) (ناظم الاطباء). مبارز و دلاور. (انجمن آرا) (آنندراج). مبارزی که خرامان بجنگ رود. (انجمن آرا) (آنندراج). مبارزطلب. هماوردطلب. رزم جوی: ز گرز گرانسنگ چالشگران شده ماهی و گاو را سر گران. نظامی. ، و بمعنی حریص و طماع هم آمده است. (برهان) ، شخص کثیرالجماع. (انجمن آرا) (آنندراج). حریص در جماع و مباشرت. (ناظم الاطباء)
شخصی را گویند که خرامان و از روی ناز و عجب و تکبر براه رود. (برهان) (ناظم الاطباء). خرامنده. (انجمن آرا) (آنندراج) ، مبارز و دلاور و جنگ جوی را نیز گفته اند. (برهان) (ناظم الاطباء). مبارز و دلاور. (انجمن آرا) (آنندراج). مبارزی که خرامان بجنگ رود. (انجمن آرا) (آنندراج). مبارزطلب. هماوردطلب. رزم جوی: ز گرز گرانسنگ چالشگران شده ماهی و گاو را سر گران. نظامی. ، و بمعنی حریص و طماع هم آمده است. (برهان) ، شخص کثیرالجماع. (انجمن آرا) (آنندراج). حریص در جماع و مباشرت. (ناظم الاطباء)