- چالانچی
- ترکی ساز زن سازنده نوازنده ساز زن
معنی چالانچی - جستجوی لغت در جدول جو
- چالانچی
- سازنده، نوازنده، ساززن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دروغ گو، بی بند وبار
ترکی دروغزن، بی بند و بار، ریسمان باز (و در ترکی دروغگو) بی بند و بار، ریسمان باز کسیکه دربالای ریسمان ضخیمی که بربالای دوچوب تیرمتصل واز دوسوی بزمین وصل شده کارهای شگفت انگیز کند
بی بند و بار، ریسمان باز
پالان کوچک، لباس خشن جامه با حشو و ضخامت بیش از حاجت جامه زفت و گرم که در خور هوای بهار و تابستان نباشد
غارتگر
دالان کوچک، دهلیز کوچک
پالان کوچک
اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین
کوزه سر تنگ شکم فراخ که در آن شراب کنند ابریق شراب صراحی
قاصدان پیکان
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش
نالان شدن نالیدن، بیماری ناخوشی: (پدرخداوندامروزازضعف ونالانی چنین است که پوشیده نیست)
اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری
بیماری، ناخوشی
Agility, Artfulness
ловкость , хитрость
Beweglichkeit, Kunstfertigkeit
спритність , хитрість
zwinność, przebiegłość
敏捷性 , 灵巧
agilidade, astúcia
agilità, astuzia
agilidad, astucia
agilité, habileté
behendigheid, kunstvaardigheid
ความคล่องตัว , ความชำนาญ
kelincahan, kepiawaian
رشاقةٌ , دهاءٌ
चपलता , चतुराई
זריזות , תחכום
機敏さ , 巧妙さ
민첩성 , 교활함
çeviklik, kurnazlık