- چارتخم
- چهار تخم
معنی چارتخم - جستجوی لغت در جدول جو
- چارتخم
- چهارتخم، جوشاندۀ دارویی مرکب از بارهنگ، بهدانه، سپستان و قدومه که برای تسکین سرفه و درد سینه مفید است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جوشاندۀ دارویی مرکب از بارهنگ، بهدانه، سپستان و قدومه که برای تسکین سرفه و درد سینه مفید است
((~. تُ))
فرهنگ فارسی معین
چهارتخمه، چارتخم، مخلوط دانه های قدومه و بارهنگ و بهدانه و سپستان است که جوشانده آن ها به دلیل داشتن لعاب فراوان به عنوان ملین و نرم کننده سینه و خلط آور در امراض ریه مصرف می شود
چهار عنصر: آب باد خاک آتش
چهار تخم
ربایی که دارای چهار سیم است طنبوری که چهار تار دارد
مخلوط دانه های قدومه و بارهنگ و بهدانه و سپستان است که جوشانده آنها بمناسبت داشتن لعاب فراوان بعنوان ملین و نرم کننده سینه و خلط آور در امراض ریه مصرف میشده چار تخم
چهارآخر
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، برهلیا
بادیان، رازیان، وادیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، برهلیا
چهار عنصر آب باد خاک آتش، دنیا باعتبار چهار رکن، چارتا چار تاره
نمودار
تن سیاه و سر سپید (از گونه های اسپ) سیاسپید
خشکه پوست خشک
نمودار یا طرحی که مجموعه ای از اطلاعات را به صورت فشرده نشان می دهد