جدول جو
جدول جو

معنی بادتخم

بادتخم
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، برهلیا
تصویری از بادتخم
تصویر بادتخم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بادتخم

بادتخم

بادتخم
رازیانه و بادیان را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). تخم رازیانه. بادیان را گویند. (آنندراج). رازیانه را گویند و بعربی رازیانج گویند. (فرهنگ سروری). رازیانه و بادیان. (از ناظم الاطباء) ، مردم بی تعلق و هیچ انگار. (برهان) (آنندراج). هیچ انگار. (شرفنامۀ منیری). مردم متملق و هیچ انگار. (ناظم الاطباء). هیچ انگار و پرباد. (سروری) ، مردم متکبر و صاحب غرور. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
دلا از تکبر مشو باددار
همه ملک این خاک را باد دار.
؟ (از فرهنگ سروری).
، کنایه از مردم دنیادار، کسی را گویند که جن داشته باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بادوام

بادوام
استوار، محکم، مُدغَم، سُتوار، مَرصوص، مُتَأکِّد، مُستَحکَم، دَرواخ، حَصین
پایدار، ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود
بادوام
فرهنگ فارسی عمید

بادودم

بادودم
عجب، غرور، خودنمایی، خودستایی، برای مِثال بیاراست آن جنگ را پیلسُم / همی راند چون شیر با بادودم (فردوسی - ۲/۳۹۶)
بادودم
فرهنگ فارسی عمید

چارتخم

چارتخم
چهارتخم، جوشاندۀ دارویی مرکب از بارهنگ، بهدانه، سپستان و قدومه که برای تسکین سرفه و درد سینه مفید است
چارتخم
فرهنگ فارسی عمید