جدول جو
جدول جو

معنی چاج - جستجوی لغت در جدول جو

چاج
دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند 30 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند، دامنه معتدل با 521 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و پنبه وزعفران و ابریشم، شغل اهالی زراعت و قالی بافی، راه آن مالرو است کلاته های نو، زنج، ابوطالب حسن یزدی، تاج کوه جزء این ده است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
چاج
لبه شیروانی، قسمت انتهایی دیوار که به سقف متصل می شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاش
تصویر چاش
غلۀ پاک کرده، انبار غلۀ پاک کرده، برای مثال بی سبب مر بحر را بشکافتند / بی زراعت چاش گندم یافتند (مولوی - ۴۳۳)، می کشد آن دانه را با حرص و بیم / که نمی بیند چنان چاش کریم (مولوی - ۸۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داج
تصویر داج
تاریک، شب بسیار تاریک، برای مثال نیست بازی ز شیر بردن تاج / تا چه شب بازی آورد شب داج (نظامی۴ - ۵۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاک
تصویر چاک
شکاف، تراک، رخنه، پاره، چاک دار
چاک چاک: چاکاچاک، برای مثال ز بس نعره و چاک چاک تبر / ندانست کس پای گفتی ز سر (فردوسی - ۷/۳۴۳) پر از چاک و شکاف، پاره پاره، بریده بریده، برای مثال همه دشت سر بود بی تن به خاک / به سر بر ز گرز گران چاک چاک (فردوسی - ۵/۱۸۷)
چاک پیرهن: گریبان، یقۀ پیرهن، برای مثال یکی تیغ باریک برگردنش / پدید آمده چاک پیراهنش (فردوسی - ۸/۴۲۷)
چاک جامه: دامن جامه
چاک خوردن: شکافته شدن، ترک پیدا کردن، دریده شدن
چاک دادن: شکاف دادن، دراندن، پاره کردن
چاک روز: کنایه از سپیدۀ صبح، برای مثال کنون می گساریم تا چاک روز / چو رخشان شود تاج گیتیفروز (فردوسی - ۶/۵۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاج
تصویر کاج
درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، ناجو، نوژ، نوج، نشک، وهل
سیلی، پس گردنی، کشیده، لت، چک، صفعه، برای مثال مر اورا گشت گردن و سر و پشت / سربه سر کوفته به کاج و به مشت (عنصری - ۳۶۳)

کاش، برای مثال تعبیر چیست؟ یار سفر کرده می رسد / ای کاج هرچه زودتر از در درآمدی (حافظ - ۸۷۶)
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
کاج خوردن: سیلی خوردن، پس گردنی خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاج
تصویر عاج
دو دندان سفید و سخت پیشین فیل، گراز و کرگدن که برای ساختن اشیای زینتی به کار می رود، ماده ای سفید و سخت در زیر مینای دندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاج
تصویر خاج
چلیپا، صلیب، در علم زیست شناسی گشنیز، در ورق بازی گشنیز
نرمۀ گوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاج
تصویر گاج
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین، برای مثال اخ اخی برداشتی ای گیج گاج / تا که کالای بدت یابد رواج (مولوی - ۶۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاق
تصویر چاق
فربه، تنومند، تلان، تندرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاج
تصویر هاج
متحیر، سرگشته، درمانده
فرهنگ فارسی عمید
درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاج
تصویر حاج
آهنگ طواف کعبه کردن به نیت عبادت معروف، حج کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باج
تصویر باج
مالیات، عوارض، خراج
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره راجها که برخی گونه هایش بصورت درختچه و برخی دیگر بصورت درخت میباشد. برگهایش بیضوی و متناوب و براق و کناره های برگهایش دارای بریدگی هایی نوک تیز میباشد. گلهایش سفید و دارای تقارن محوری است. یا راج معمولی درختی است دو پایه که ارتفاعش بین 5 تا 7 متر و تنه اش مستقیم است و شاخه هایی که از آن متفرع میشود دارای پوست صاف و سبز رنگ میباشد. میوه اش باندازه آلبالو و برنگ قرمز تند است. از بافتهای قسمت زیر پوست این گیاه پس ازساییدن نوعی چسب تهیه میکنند که مانند سریش مصرف میشود خاس خاش طیم شرابه. یا راج اربو بارانک. یا راج راجها تیره ای از گیاهان که نمونه آن راج است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاج
تصویر زاج
زن نو زائیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاج
تصویر صاج
ترکی تازی گشته نانتاب تابه نانپزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاج
تصویر تاج
کلاه جواهر نشان که سلاطین بر سر میگذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داج
تصویر داج
تاریکی شب، سیاهی شب باربر، نوکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثاج
تصویر ثاج
روان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوج
تصویر چوج
اراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاه
تصویر چاه
گودی عمیقی که در زمین جهت بیرون آمدن آب و جز آن حفر کنند
فرهنگ لغت هوشیار
معروف است و آن برگی است که از ختای و چین آورند و جوشانده ماننده قهوه بخورند، منفعت بسیار دارد، در ایران هم نیز درخت آن میباشد و در جاهای گرم و مرطوب بعمل میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاش
تصویر چاش
خرمن کوفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاک
تصویر چاک
شکاف، تراک، رخنه، شکافی بدرازا در جامه و تن و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال
تصویر چال
چاله، گودی، گودال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چام
تصویر چام
ناز و عشوه
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی اسکناس، گونه ای از چرم که نخستین بار در کشور چین معمول گردید، و بانگ و صدای ناله و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
طبع، عملی است که به واسطه آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه شبیه به آن تهیه کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاق
تصویر چاق
درشت، فربه، کلفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپ
تصویر چاپ
طبع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عاج
تصویر عاج
پیلسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واج
تصویر واج
هجا، حرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باج
تصویر باج
مالیات
فرهنگ واژه فارسی سره
زیرشیروانی
فرهنگ گویش مازندرانی