- چابکدست
- ماهر زبردست
معنی چابکدست - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مهارت زبر دستی
تند کار
تندکار، زبردست، ماهر
Limberly
beweglich
спритно
zwinnie
agilmente
agilmente
ágilmente
agilement
อย่างคล่องแคล่ว
dengan gesit
بمرونةٍ
फुर्तीले
בזריזות
çevik bir şekilde
kwa haraka
দ্রুতভাবে
پھرتیلا طور پر
زبر دست، جلد، چابک
چوبی که در دست می گیرند، عصا، دستوار، دستواره
چیره دست، چابک دست، تردست، زبردست، جلد و چابک، کسی که در کار خود زبردست و ماهر باشد، برای مثال سخن را نگارندۀ چرب دست / به نام سکندر چنین نقش بست (نظامی - ۱۰۳۸) ، هنرمند، شیرین کار
زبردستی، مهارت
با صحت عمل، درستکار
چابک چالاک جلد، ماهر زبردست
دستوار، عصا، چوب دستی، عصا و تعلیمی چوبی که در دست گیرند دستوار عصا
چابک، ماهر، زبردست