معنی چابک دستی
- چابک دستی
- زبردستی، مهارت
واژههای مرتبط با چابک دستی
چابک دستی
- چابک دستی
- استادی. مهارت. چالاکی:
به چابکدستی و استادکاری
کنی در کار این قصر استواری.
نظامی (خسرو و شیرین).
از حکم تقدیر مقدران آسمانی و چابکدستی مهندسان لامکانی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 57). حقایق خرده کاری و چابکدستی بتقدیم رسانیده. (ترجمه محاسن اصفهان ص 63)
چابکدستی
- چابکدستی
- مهارت زبر دستی
چابک دست
- چابک دست
- تند کار
چابک دست
- چابک دست
- تندکار، زبردست، ماهر
چابک دست
- چابک دست
- ماهر، زبردست
چابک دست
- چابک دست
- Limberly
چابک دست
- چابک دست
- ловко
چابک دست
- چابک دست
- beweglich
چابک دست
- چابک دست
- спритно
