جدول جو
جدول جو

معنی پییزکل - جستجوی لغت در جدول جو

پییزکل
شخم پاییزه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیازکی
تصویر پیازکی
سرخ رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیازک
تصویر پیازک
پیاز کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرزال
تصویر پیرزال
پیر فرتوت، پیر سفیدمو. بیشتر دربارۀ زنان می گویند
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
منسوب به پیازک. (برهان). برنگ پوست پیاز، سرخ پوست. برنگ سرخ پوست گونه ای از پیاز.
- لعل پیازکی، لعلی باشد قیمتی. لعل سرخ بود قیمتی. (لغت نامۀ اسدی). لعل پیازی، نام لعلی است که از کانی خیزد که قریۀ پیازک نزدیک آن است. (جواهرنامه) .ابوریحان در الجماهر فی معرفه الجواهر آرد: و ربما (نسبت اللعل) الی ما قاربها من القری و البقاع کالپیازکی فانها نسبت الی انف جبل هناک یسمی پیازک، لااتصال له بشی ٔ من ذکر البصل:
لعل پیازکی رخ تو بود و زرد گشت
اشکم ز درد اوست چو لعل پیازکی.
لؤلؤی.
از چشم برده قاعده جزع معدنی
وز لب شکسته قیمت لعل پیازکی.
عجمی گرگانی
لغت نامه دهخدا
پیر فرتوت سفیدموی، پیر زر، پیرزن فرتوت، خوزع، (منتهی الارب)، پیره زال، (شعوری) :
این پیرزال گول زند زن را
از این زباله درهم و دینارش،
ناصرخسرو،
ملک الموت من نه مهستی ام
من یکی پیرزال محنتیم،
سنائی،
او جمیل است و محب للجمال
کی جوان نو گزیند پیرزال،
مولوی،
اگر پیرزالی و گر پور زال
بدستان نمانی شوی پایمال،
سعدی،
- پیرزال موسیاه، کنایه از دنیا و روزگار باشد، (انجمن آرا) :
آن پیرزال موسیه بس نوجوان سازد تبه
بهر فریب دیگران رویش همان انور نگر،
(از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نام کوهی در ناحیۀ لاریجان. (سفرنامۀ رابینو ص 41 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
پیاز کوچک پیاز خرد پیاز کوچک، پیاز مو بیخ مو اساس الشعر، نی بوریا، قسمی سبزی خوردنی کوهی، نوعی از گرز که سر آن را با زنجیر یا دوالی بر دسته نصب کنند پیازی
فرهنگ لغت هوشیار
پیرزن، عجوزه
متضاد: پیرمرد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کار پاییزه، واحد کاری برای یک کارگر در برداشت شالی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع حوزه ی شهرستان رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
فصل پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم پاییزه
فرهنگ گویش مازندرانی
کرت پیاز در مزرعه و باغ صیفی کاری
فرهنگ گویش مازندرانی
با پا خاک را جستجو کردن، کنار زدن خاک توسط مرغ، جستجو کننده
فرهنگ گویش مازندرانی
رد به جا مانده از چیزی، اولین شخم
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی وحشی و خوراکی که مزه ی آن از پیاز تندتر است
فرهنگ گویش مازندرانی