- پیکرنما
- نماینده و نشان دهنده پیکر: چو پیکر برانگیخت پیکر نمای شه از پیش پیکر تهی کردن جای. (نظامی)
معنی پیکرنما - جستجوی لغت در جدول جو
- پیکرنما
- پیکرنماینده، نشان دهندۀ پیکر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نماینده و نشان دهنده پیکر: چو پیکر برانگیخت پیکر نمای شه از پیش پیکر تهی کردن جای. (نظامی)
نشان دهنده پیکر
نقاش، کسی که تصویر یا مجسمه بسازد، مجسمه ساز
آنکه پیکر را آرایش دهد، آرایندۀ پیکر، نقاش، مجسمه ساز، بت تراش، بتگر