جدول جو
جدول جو

معنی پیچرنو - جستجوی لغت در جدول جو

پیچرنو
(چِ نُ)
نام قصبه ای است درایالت بازیلیکاته از ایتالیا. در 15هزارگزی مغرب پوتنچه کنار راه آهن ناپولی. پیرامون آن جنگلها، باغها، زیتونستانها و توتستانها است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
پیشوا، راهنما، کسی که جلو برود و دیگران از عقب او حرکت کنند، پیش رونده، برای مثال همچنان می شدند در تک وتاب / پسرو آهسته، پیشرو به شتاب (نظامی۴ - ۶۷۰)، در موسیقی نوعی تصنیف بدون شعر که حکم پیش درآمد یا آواز ضربی را داشته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیانو
تصویر پیانو
آلت موسیقی به صورت صندوقی بزرگ و پایه دار، دارای یک ردیف شستی در جلو آنکه با نواختن هر شستی، چکشی به یک سیم کشیده شده برخورد می کند و به این طریق اصوات ایجاد می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیچان
تصویر پیچان
پیچاندن، پیچیده، در حال پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید
(نُ)
آندراس. آرشیتکت و معمار و پیکرتراش ایتالیائی. مولد پیز (تولد حدود 1300 و وفات حدود 1350 میلادی) ، آنتونی (مشهور به ویتور پیزانلو) ، نقاش و مدال ساز ایتالیائی، مولد حدود 1380 و وفات حدود 1456 میلادی ، نیکولا پیکرتراش ایتالیائی، مولد پیز در آغاز قرن سیزدهم و وفات 1278 م
لغت نامه دهخدا
بهترین نوع خرما در حاجی آباد
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 27هزارگزی باختر دشتیاری، کنار راه مالرو دشتیاری به قصرقند، دارای 5 خانوار، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
یکی از آهنگ سازان مشهور ایتالیا، وی بسال 1728 میلادی در باری متولد شد و بسال 1800 درگذشت، مدتی در ناپولی (ناپل) و زمانی در رم و چندی در پاریس زیست، وی بیش از 150 اوپرا نگاشته است، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش باجگیران شهرستان قوچان و مرکز آن قلعۀ حسن آباد است. از شمال مرز ایران و شوروی را تشکیل میدهد. کلیۀ آبادیهای آن در کوهستان واقع و هوای آن سردسیرو از 15 آبادی تشکیل گردیده و جمعیت آن حدود 2764 نفر و بزرگترین آبادی آن بهک دارای 450 و قلعه بیک دارای 445 تن سکنه است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تِ نُ)
ناحیه ای است در ایالت کاتان واقع در جزیره صقلیّه (سیسیل) دارای 17354 تن سکنه و چشمه های آب معدنی و نمک
لغت نامه دهخدا
حیرت سرگشتگی گیجی: هر که را در دل شک و پیچانی است در جهان او فلسفی پنهانی است. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچند
تصویر پیچند
پیشانی بند زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچان
تصویر پیچان
در حال پیچیدن، پیچنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
متقدم، امام، پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیانو
تصویر پیانو
نام دستگاهی که با آن مینوازند، یکی از آلات موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیارند
تصویر پیارند
پرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچان
تصویر پیچان
مشوش، مضطرب، در حال پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
((نُ))
یکی از ابزارهای موسیقی که دارای شاسی است و با فشار سر انگشتان دست بر روی شاسی ها نواخته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرند
تصویر پیرند
((پِ رَ))
ضعیف، ناتوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرنگ
تصویر پیرنگ
پروژه، طرح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
Leading
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
leader
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کشاله ی ران
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
líder
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
terkemuka
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
ชั้นนำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
leidend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
主要的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
leader
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
líder
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
wiodący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
провідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
führend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
ведущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیشرو
تصویر پیشرو
अग्रणी
دیکشنری فارسی به هندی