معنی پیرنگ - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با پیرنگ
سیرنگ
- سیرنگ
- مرغی است افسانه یی سیمرغ، خیال محال اندیشه باطل و بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
نیرنگ
- نیرنگ
- مَکر، حیلِه، فَریب، خاتولِه، تُنبُل، تَرفَند، شِکیل، دُویل، دَغَلی، شَید، چارِه، گول، خُدعِه، حُقِّه، غَدر، دَستان، اِشکیل، ریوْ، سَتاوِه، گُربِه شانِی، کَید، قَلّاشی، دِلام، تَرب، تَزویر، نارُو، اِحتیال، رَوَغان، کَلَک
سحر، افسون، شعبده
در آیین زردشتی بعضی از مراسم دینی و دعاهای مخصوص
فرهنگ فارسی عمید