جدول جو
جدول جو

معنی پیوندنامه - جستجوی لغت در جدول جو

پیوندنامه
(پَ وَ مَ / مِ)
مقاوله نامه. (از لغات مصوب فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پندنامه
تصویر پندنامه
اندرزنامه، نصیحت نامه، نامه ای که در آن پند و نصیحت نوشته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیوندگاه
تصویر پیوندگاه
محل اتصال دو استخوان در بدن، بندگاه، بند، مفصل، جای پیوند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ /پِ وَ)
مفصل. بند. جای بهم پیوستن دو استخوان. جای متصل شدن سر دو استخوان. رسغ. پیوندگاه مشت. قصاص، پیوندگاه هردو سرین. (منتهی الارب) ، فراهم آمدن گاه
لغت نامه دهخدا
(پَ مَ / مِ)
پندنامک. اندرزنامه. نصیحت نامه:
بگفتم همه گفتنی سربسر
تو ژرف اندرین پندنامه نگر.
دقیقی.
گر بپند اندر رغبت کنی ای خواجه
پندنامه ست ترا دفتر اشعارش.
ناصرخسرو.
، نامۀ مشتمل بر پند و نصیحت: به پندنامه و رسول شغل گرگانیان راست شود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 454)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیوند نامه
تصویر پیوند نامه
مقاوله نامه
فرهنگ لغت هوشیار
جای بهم پیوستن دو استخوان مفصل بند: قصاص پیوندگاه هر دو سرین. یا پیوندگاه مشت. مچ: رسغ پیوندگاه مشت، فراهم آمدنگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیوندگاه
تصویر پیوندگاه
جای به هم پیوستن دو استخوان. مفصل، بند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پندنامه
تصویر پندنامه
((~. مِ))
اندرزنامه، نصیحت نامه، نامه مشتمل بر پند و نصیحت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیوند نامه
تصویر پیوند نامه
قباله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیوندگاه
تصویر پیوندگاه
محل تلاقی
فرهنگ واژه فارسی سره