جدول جو
جدول جو

معنی پیمانه - جستجوی لغت در جدول جو

پیمانه
ماژول، مقیاس
تصویری از پیمانه
تصویر پیمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
پیمانه
ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه بگیرند
تصویری از پیمانه
تصویر پیمانه
فرهنگ لغت هوشیار
پیمانه
ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه بگیرند، ساغر، پیاله، قدح شراب خوری، جام شراب، در تصوف چیزی که در آن انوار غیبی را مشاهده کنند،
دل عارف، برای مثال مرا به دور لب دوست هست پیمانی / که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه (حافظ - ۸۵۰)، ظرفی که با آن مایعات را وزن کنند مثلاً پیمانۀ نفت
تصویری از پیمانه
تصویر پیمانه
فرهنگ فارسی عمید
پیمانه
((پَ یا پِ نِ))
ظرفی برای اندازه گیری غلات، مایعات و، جام شراب، مجازاً، شراب، نوشیدنی
تصویری از پیمانه
تصویر پیمانه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیشانه
تصویر پیشانه
بالای خانه، صدر مجلس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرانه
تصویر پیرانه
مانند پیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیکانه
تصویر پیکانه
پیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانی
تصویر پیمانی
قرار دادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرانه
تصویر پیرانه
مربوط به پیران، آنچه درخور پیران است، به روشی که از پیران انتظار می رود، برای مثال جهان بر جوانان جنگ آزمای / رها کن فروکش تو پیرانه پای (نظامی۵ - ۸۲۵)، پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیمانی
تصویر پیمانی
کارمندی که استخدام او با قرارداد باشد، قراردادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشانه
تصویر پیشانه
پیشین، پیشرو، سابق، گذشته، ازل، بالای خانه و صدر مجلس، برای مثال هست مستی که کشد گوش مرا یارانه؟ / از چنین صفّ نعالم سوی پیشانه برد؟ (مولوی۲ - ۱۴۷۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکانه
تصویر پیکانه
پیکان، قطعۀ فلزی نوک تیزی که بر سر تیر یا نیزه نصب کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرانه
تصویر پیرانه
((نِ))
مانند پیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیمانی
تصویر پیمانی
((پِ))
کارمندی که استخدام رسمی نباشد، قراردادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
(پسرانه)
عهد، قول وقرار، عنوان اسامی مردان در فارسی دری، عهد، قرار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
معاعده، عهد، قرار، قرارداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
میثاق، عهد، سوگند، الزام، ودیع، قرار داد، معاهده وعهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
عهد، قرارداد، شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
قول و قراری که کسی با کس دیگر بگذارد که بر طبق آن عمل کند، شرط، قرارداد، عهد، بیعت
پیمان بستن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری
پیمان ساختن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان کردن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
پیمان گرفتن: عهد گرفتن، قول گرفتن
پیمان نهادن: عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
پیمانه زدن شراب خوردن: نیمدانم کجا پیمانه می نوشد که باز امشب کباب دل نمک سودست از گلگشت مهتابش. (معزفطرت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه گسار
تصویر پیمانه گسار
شرابخوار، باده نوش
فرهنگ لغت هوشیار
شراب خوردن باده نوشیدن: در عشقق دل پیاله چو مستانه میکشد درآتش است لاله و پیمانه میکشد. (سلیم)
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پیمانه کش شرابخواری: مطلب طاعت و پیمان صلاح از من مست که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پیمانه کشد کسی که پیمانه برد، پیمانه گسار شرابخوار: پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد، گفت: پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه کردن
تصویر پیمانه کردن
پیمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه زدن
تصویر پیمانه زدن
شراب خوردن پیمانه نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جام شراب را نوشیدن: گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو آنگاه بگویمت که دو پیمانه در کشم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه خوردن
تصویر پیمانه خوردن
شراب خوردن پیمانه نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه خور
تصویر پیمانه خور
شرابخور، خورنده پیمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه پرست
تصویر پیمانه پرست
آنکه پیمانه را پرستد می پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه پر شدن
تصویر پیمانه پر شدن
سپری شدن زندگانی، عمر به آخر رسیدن، رسیدن مرگ
فرهنگ لغت هوشیار
شراب خوردن باده نوشیدن: چو آشامیدم این پیمانه را پاک در افتادم زمستی بر سر خاک. (گلشن راز)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمانه پرست
تصویر پیمانه پرست
باده پرست، می پرست، باده خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیمانه گسار
تصویر پیمانه گسار
باده خوار، شراب خوار، باده نوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیمانه کشی
تصویر پیمانه کشی
پیمانه کشیدن، شراب خوردن، باده خواری
فرهنگ فارسی عمید