جدول جو
جدول جو

معنی پیکانه

پیکانه
پیکان، قطعۀ فلزی نوک تیزی که بر سر تیر یا نیزه نصب کنند
تصویری از پیکانه
تصویر پیکانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیکانه

پیکانی

پیکانی
منسوب به پیکان، نوعی از لعل بر شکل و هیات پیکان: درون پرده گل غنچه بین که میسازد ز بهر دیده خصم تو لعل پیکانی. (حافظ قزوینی)، نوعی فیروزه، نوعی نوشا در بر شکل و هیات پیکان: گر سرمه کشد روزی بر چشم حسود او هر ذره آن گردد نوشا در پیکانی. (سیف اسفرنگی)، نوعی لاله، قسمی انگور
فرهنگ لغت هوشیار

پیمانه

پیمانه
ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه بگیرند
پیمانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیرانه

پیرانه
مربوط به پیران، آنچه درخور پیران است، به روشی که از پیران انتظار می رود، برای مِثال جهان بر جوانان جنگ آزمای / رها کن فروکش تو پیرانه پای (نظامی۵ - ۸۲۵)، پیر
پیرانه
فرهنگ فارسی عمید