- پیشینیان
- قدما، اسلاف
معنی پیشینیان - جستجوی لغت در جدول جو
- پیشینیان
- قدماء، گذشتگان
- پیشینیان
- کسانی که در قدیم بوده و در سال های گذشته می زیسته اند، گذشتگان، قدما، اسلاف
- پیشینیان
- جمع پیشین، گذشتگان، سابقان، مقابل پسینیان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قدماء، اسلاف، معتقدمان اولین
پیشینیان، گذشتگان، قدما، اسلاف، برای مثال گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر / گه از صحف پیشینگان درس گیر (نظامی۵ - ۷۵۳)
اسلاف
پیش شرط
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگه
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگه، پیشینگهان
Prerequisite
предварительное условие
Voraussetzung
передумова
warunek wstępny
pré-requisito
prerequisito
requisito previo
prérequis
vereiste
เงื่อนไขเบื้องต้น
prasyarat
متطلّبٌ أساسيٌّ
पूर्वापेक्षा
תְנַאי מַקדִים
ön koşul
sharti la awali
পূর্বশর্ত
پیش شرط
آخرین، موخرین
آیندگان