- پیشداد
ازپیش داده، دادۀ از قبل، سابق در عدل، عادل، (برهان)، کسی که در پیش قانون گذارد ودادگری کرد، اول کس را نیز گویند که تظلم بر حاکمی کند، (برهان)، حاکمی که اول به غور مظلوم برسد، (برهان)، دادگر نخست، رجوع به پیشداد در معنی لقب هوشنگ شود، مزدی که پیش از کار بمزدور و کارگر دهند و آنرا بعربی تقدمه خوانند، (برهان)، سلم، تسلیف، مزد پیش از کار و پول پیش از خریدن، بیعانه، پیش مزد، دستارا، مساعده:
ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال
بسائل دهد حرص او پیشداد،
عسجدی
ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال
بسائل دهد حرص او پیشداد،
عسجدی
