جدول جو
جدول جو

معنی پیش داد

پیش داد
پیش پرداخت، پولی که پیش از کار کردن به کارگر داده شود، مساعده، عطیه که پیش از خواهش و درخواست کسی به او داده شود، برای مثال ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال / به سائل دهد جود او پیش داد (عسجدی - مجمع الفرس - پیش داد)
تصویری از پیش داد
تصویر پیش داد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیش داد

پیش درد

پیش درد
درد دایم زائو قبل از تولد بچه درد ابتدایی زن باردار قبل از شدت آن و پیش از تولد فرزند
فرهنگ لغت هوشیار

پیش دادن

پیش دادن
دادن از پیش دادن از قبل، درس را بمعلم پس دادن، ضمه دادن حرف مضموم خواندن حرفی را، مضموم نوشتن حرفی را
فرهنگ لغت هوشیار

پیش دادن

پیش دادن
دادن از پیش، دادن از قبل، درس را به معلم پس دادن، ضمه دادن حرف، مضموم خواندن حرفی را، مضموم نوشتن حرفی را
پیش دادن
فرهنگ فارسی معین

پیش دید

پیش دید
عزم و اراده، (آنندراج)،
پیش بینی، دیدنی از پیش
لغت نامه دهخدا

پیش درد

پیش درد
در روسی بمعنی پتو، مفرش گونه ای که لحاف و فرش و امثال آن در آن بندند
لغت نامه دهخدا