مولانا پیرجمال. یکی از مشاهیرشعرای ایران است و از اهالی اردستان نزدیک به اصفهان بود، و سمت مریدی پیر مرتضی علی را داشته و در حلقۀ صاحبدلان میزیسته است و دیوانی مرتب دارد. ازوست: کی بو که سر زلف ترا چنگ زنم صد بوسه بر آن لبان گلرنگ زنم پیمان پری رخان سنگین دل را در شیشه کنم، پیش تو بر سنگ زنم آذر در آتشکده آرد: مولانا ملاپیرجمال اصل آن حضرت از قصبۀ اردستان من توابع اصفهانست. گویند مرد صاحبدل و نه چون دیگران مقید به آب و گل بوده و از مریدان حضرت پیر مرتضی علی است و مرقد مطهر پیر مرتضی علی در اردستانست وحضرت پیرجمال دیوان مبسوطی در مراتب عرفان دارند چون این مختصر قابل درج این همه لئالی و درر نبود تیمناً این یک رباعی از ایشان ثبت شد - انتهی. و سپس رباعی مذکور در فوق را آرد
مولانا پیرجمال. یکی از مشاهیرشعرای ایران است و از اهالی اردستان نزدیک به اصفهان بود، و سمت مریدی پیر مرتضی علی را داشته و در حلقۀ صاحبدلان میزیسته است و دیوانی مرتب دارد. ازوست: کی بو که سر زلف ترا چنگ زنم صد بوسه بر آن لبان گلرنگ زنم پیمان پری رخان سنگین دل را در شیشه کنم، پیش تو بر سنگ زنم آذر در آتشکده آرد: مولانا ملاپیرجمال اصل آن حضرت از قصبۀ اردستان من توابع اصفهانست. گویند مرد صاحبدل و نه چون دیگران مقید به آب و گل بوده و از مریدان حضرت پیر مرتضی علی است و مرقد مطهر پیر مرتضی علی در اردستانست وحضرت پیرجمال دیوان مبسوطی در مراتب عرفان دارند چون این مختصر قابل درج این همه لئالی و درر نبود تیمناً این یک رباعی از ایشان ثبت شد - انتهی. و سپس رباعی مذکور در فوق را آرد
پیر فرتوت سفیدموی، پیر زر، پیرزن فرتوت، خوزع، (منتهی الارب)، پیره زال، (شعوری) : این پیرزال گول زند زن را از این زباله درهم و دینارش، ناصرخسرو، ملک الموت من نه مهستی ام من یکی پیرزال محنتیم، سنائی، او جمیل است و محب للجمال کی جوان نو گزیند پیرزال، مولوی، اگر پیرزالی و گر پور زال بدستان نمانی شوی پایمال، سعدی، - پیرزال موسیاه، کنایه از دنیا و روزگار باشد، (انجمن آرا) : آن پیرزال موسیه بس نوجوان سازد تبه بهر فریب دیگران رویش همان انور نگر، (از انجمن آرا)
پیر فرتوت سفیدموی، پیر زر، پیرزن فرتوت، خوزع، (منتهی الارب)، پیره زال، (شعوری) : این پیرزال گول زند زن را از این زباله درهم و دینارش، ناصرخسرو، ملک الموت من نه مهستی ام من یکی پیرزال محنتیم، سنائی، او جمیل است و محب للجمال کی جوان نو گزیند پیرزال، مولوی، اگر پیرزالی و گر پور زال بدستان نمانی شوی پایمال، سعدی، - پیرزال موسیاه، کنایه از دنیا و روزگار باشد، (انجمن آرا) : آن پیرزال موسیه بس نوجوان سازد تبه بهر فریب دیگران رویش همان انور نگر، (از انجمن آرا)
قصبۀ مرکز دهستان پیرتاج، بخش حومه شهر بیجار، واقع در 66هزارگزی خاور بیجار، کوهستانی، سردسیر، دارای 1500 تن سکنه، آب آن از چشمه و قنات، محصول آنجا غلات و میوه و انگور فراوان و قلمستان و لبنیات، شغل اهالی زراعت، گله داری و باغبانی، صنایع دستی زنان، قالیچه و جاجیم بافی، راه آن مالرو است، در فصل خشکی از طریق خانباغی اتومبیل میتوان برد، دبستان، پاسگاه ژاندارمری و 5 باب دکان دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) یکی از پنج بلوک بیجار ناحیۀ گروس، و آن از مغرب به بیجار محدود است و دارای 49 قریه و 8/9 فرسنگ مساحت و 8462 تن سکنه است، و رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 72 شود
قصبۀ مرکز دهستان پیرتاج، بخش حومه شهر بیجار، واقع در 66هزارگزی خاور بیجار، کوهستانی، سردسیر، دارای 1500 تن سکنه، آب آن از چشمه و قنات، محصول آنجا غلات و میوه و انگور فراوان و قلمستان و لبنیات، شغل اهالی زراعت، گله داری و باغبانی، صنایع دستی زنان، قالیچه و جاجیم بافی، راه آن مالرو است، در فصل خشکی از طریق خانباغی اتومبیل میتوان برد، دبستان، پاسگاه ژاندارمری و 5 باب دکان دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) یکی از پنج بلوک بیجار ناحیۀ گروس، و آن از مغرب به بیجار محدود است و دارای 49 قریه و 8/9 فرسنگ مساحت و 8462 تن سکنه است، و رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 72 شود