جدول جو
جدول جو

معنی پید - جستجوی لغت در جدول جو

پید
بیفایده
تصویری از پید
تصویر پید
فرهنگ لغت هوشیار
پید
بی فایده، بی ارزش، تار و مار
تصویری از پید
تصویر پید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیدا
تصویر پیدا
حاضر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیدا
تصویر پیدا
واضح، روشن، ظاهر، هویدا، آشکار، صادق، نمودار، معلوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیدا
تصویر پیدا
آشکار، نمایان، هویدا، ظاهر
پیدا آمدن: پدید آمدن، به وجود آمدن، آشکار شدن، نمایان شدن، برای مثال اخترانی که به شب در نظر ما آیند / پیش خورشید محال است که پیدا آیند (سعدی۲ - ۴۳۰)
پیدا شدن: آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن
پیدا کردن: یافتن، جستن، آشکار کردن، نمایان ساختن، برای مثال تو پیدا مکن راز دل بر کسی / که او خود نگوید بر هر خسی (سعدی۱ - ۱۵۴)
پیدا گردیدن: آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن، پیدا شدن
پیدا گشتن: آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن، پیدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیدا
تصویر پیدا
((پَ یا پِ))
روشن، آشکار، ظاهر، ضد باطن، مشخص، متمایز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپید
تصویر سپید
سفید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپید
تصویر سپید
سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپید
تصویر سپید
سفید، از رنگ های ترکیبی شبیه رنگ برف یا شیر تازه، هر چیزی که دارای این رنگ باشد، روشن، آنکه پوست سفید دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپید
تصویر سپید
((س یا سَ))
اسپید، اسفید، سفید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شید
تصویر شید
(دخترانه و پسرانه)
نور، روشنایی، آفتاب، خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زید
تصویر زید
(پسرانه)
نام یکی از اصحاب پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عید
تصویر عید
جشن، روزبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قید
تصویر قید
سان واژه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دید
تصویر دید
رویت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاد
تصویر پاد
نگاهبان، پاسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بید
تصویر بید
جمع بیداء، بیابان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدید
تصویر پدید
آشکار، نمایان، ظاهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دید
تصویر دید
نظاره، تماشا، دیدن، رویت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل
تصویر پیل
فیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پند
تصویر پند
عبرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پلید
تصویر پلید
اکبیری، خبیث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاد
تصویر پاد
مخالف، ضد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شید
تصویر شید
نور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زید
تصویر زید
افزون کردن، افزون شدن، نمو دادن، نامی از نامهای مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تید
تصویر تید
نرمی و آهستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جید
تصویر جید
گردن خوب و نیکو خوب و نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
توان نیرو یاری دادن، توانا شدن، توانا کردن، فرارسیدن مرگ ضمیر شخصی متصل سوم شخص، جمع رفته اید گفتید خورید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خید
تصویر خید
غله سبز که هنوز نرسیده قصیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پود
تصویر پود
رشته، نخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پند
تصویر پند
نصیحت، اندرز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلید
تصویر پلید
ناپاک، شوخ، نجس، خبیث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش
تصویر پیش
عاقل و خردمند ساحل، کنار، جلو، نزدیک
فرهنگ لغت هوشیار
چرک شوخ فضله: همواره پر از بیخ است آن چشم فژاگن گویی که دو پیخ آنجا دو خانه گرفته است. (عماره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر
تصویر پیر
شیخ، سالخورده، مسن، معمر
فرهنگ لغت هوشیار