یکی از امیرالبحرهای انگلیس است. وی در توسعۀ مستملکات انگلیسی در اقیانوس هندبسیار کوشید و مواضع بسیاری از هلندیها را ضبط کرد و درباره سیر سفائن به بعض کشفیات نایل آمد. او در سال 1762م. متولد شده و در سنۀ 1820 درگذشته است
یکی از امیرالبحرهای انگلیس است. وی در توسعۀ مستملکات انگلیسی در اقیانوس هندبسیار کوشید و مواضع بسیاری از هلندیها را ضبط کرد و درباره سیر سفائن به بعض کشفیات نایل آمد. او در سال 1762م. متولد شده و در سنۀ 1820 درگذشته است
جمع واژۀ وهم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المنجد) (غیاث اللغات). آنچه در دل گذرد یا گمان و اعتقاد مرجوح. (آنندراج). - در اوهام آمدن، بوهم درآمدن. وصف چیزی به وهم آمدن: تو در کنار من آیی من این طمع نکنم که می نیایدت از حسن وصف در اوهام. سعدی. شمایلی که نیاید بوصف در اوهام خصائصی که نگنجد بذکر در افواه. سعدی. - اوهام پرست، خرافاقی. پیرو اوهام. - اوهام پرستی، پیروی خرافات. خرافه پرستی
جَمعِ واژۀ وهم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المنجد) (غیاث اللغات). آنچه در دل گذرد یا گمان و اعتقاد مرجوح. (آنندراج). - در اوهام آمدن، بوهم درآمدن. وصف چیزی به وهم آمدن: تو در کنار من آیی من این طمع نکنم که می نیایدت از حسن وصف در اوهام. سعدی. شمایلی که نیاید بوصف در اوهام خصائصی که نگنجد بذکر در افواه. سعدی. - اوهام پرست، خرافاقی. پیرو اوهام. - اوهام پرستی، پیروی خرافات. خرافه پرستی
پنهان: هرچه پنهام کردۀ فلک است آه خاقانی آشکار کند. خاقانی. با اینکه عوام امروز نیز پنهام میگویند این شعر بی مؤید دیگری برای صحت این دعوی کافی نیست چه ممکن است در این شعر پنهان نیز مانند پنهام خوانده شود
پنهان: هرچه پنهام کردۀ فلک است آه خاقانی آشکار کند. خاقانی. با اینکه عوام امروز نیز پنهام میگویند این شعر بی مؤید دیگری برای صحت این دعوی کافی نیست چه ممکن است در این شعر پنهان نیز مانند پنهام خوانده شود
براهام. نامی است پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است و نام جهودی بود در نهایت سامان و تجمل در زمان بهرام گور و بهرام، سامان او را تمام بسقائی لنبک نام بخشید. (برهان). رجوع به داستان بهرام گور با لنبک آبکش در شاهنامه و رجوع به براهام و رجوع به لنبک شود.
براهام. نامی است پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است و نام جهودی بود در نهایت سامان و تجمل در زمان بهرام گور و بهرام، سامان او را تمام بسقائی لنبک نام بخشید. (برهان). رجوع به داستان بهرام گور با لنبک آبکش در شاهنامه و رجوع به براهام و رجوع به لنبک شود.
مراد زال است: که چون بودتان کار با پور سام بدیدن به است اربآواز و نام. فردوسی. ، مراد رستم است: بخندید با رستم اسفندیار چنین گفت کای پور سام سوار. فردوسی
مراد زال است: که چون بودتان کار با پور سام بدیدن به است اربآواز و نام. فردوسی. ، مراد رستم است: بخندید با رستم اسفندیار چنین گفت کای پور سام سوار. فردوسی
پوپواست که هدهد باشد. و نیز به این کلمه معنی آرزومندی داده اند و بیت ذیل را شاهد آورده اند: تو را پوپۀ دخت سهراب خواست دلت خواهش سام نیرم کجاست ؟ فردوسی. و در لفظ پوبه و پویه نیز همین معنی را یاد کرده و همین شعر را شاهد آورده اند. و شاید اصل بویه باشد. رجوع به بویه شود
پوپواست که هُدهُد باشد. و نیز به این کلمه معنی آرزومندی داده اند و بیت ذیل را شاهد آورده اند: تو را پوپۀ دخت سهراب خواست دلت خواهش سام نیرم کجاست ؟ فردوسی. و در لفظ پوبه و پویه نیز همین معنی را یاد کرده و همین شعر را شاهد آورده اند. و شاید اصل بویه باشد. رجوع به بویه شود